1000 کلمه رایج اسپانیایی برای مبتدیان

عکس نویسنده
نوشته شده توسط guidetoexam

فهرست مندرجات

1000 رایج ترین کلمات اسپانیایی

ملزومات

برای هر مبتدی اسپانیایی، دانستن نکات ضروری همیشه مهم است. اگر تازه شروع به یادگیری کرده اید، اینها کلمات و عباراتی هستند که باید بدانید. به این اولین کلمات در راهنمای ما از 1,000 رایج ترین کلمه اسپانیایی نگاه کنید. 

  • بله- آره
  • نه - نه 
  • ¿تمام(ها)؟ - آیا می فهمی؟
  • نه من آن را دریافت کردم - من نمی فهمم
  • نه (بله) sé - من نمی دانم
  • نه ایده تنگ - هیچ نظری ندارم
  • نه هابلو اسپانیایی - من اسپانیایی صحبت نمی کنم
  • عصبانیت پردیدو (a) - من گم شده ام

خودتان را معرفی کنید

معرفی خود همیشه یکی از بهترین راه ها برای شروع صحبت کردن به زبان اسپانیایی است! به همین دلیل است که ما این آغازگرهای ضروری مکالمه را در فهرست 1,000 رایج ترین کلمه اسپانیایی خود قرار دادیم. 

  • me زنگ می زنم - اسم من هست
  • mi نام است - اسم من هست 
  • من هستم…  - من هستم…
  • ¿cómo te llamas؟ - اسم شما چیست؟
  • (yo) سویا د… - من اهل…

چه خبر

  • چطور هستید؟ - چطور هستید؟ (رسمی)
  • ¿cómo estás؟ - چطور هستید؟ (دوستانه و غیر رسمی)
  • چطور هستید؟ - چطور هستید؟ (غیررسمی) / چه خبر؟
  • ¿cómo te va؟ - اوضاع چطوره؟
  • ¿qué haces؟ - چه کار می کنی؟
  • چه اتفاقی می افتد؟ - چه اتفاقی می افتد؟

پاسخ

این کلمات رایج اسپانیایی و پاسخ های همه کاره پاسخ آسان به ده ها سوال را می دهد!

  • و شما؟ - و شما؟
  • بسیار خوب - خیلی خوب
  • مثل این پس - نه خوب نه بد
  • بار- بد
  • مانند همیشه - مثل همیشه

کلمات آداب معاشرت

  • د نادا! - خواهش میکنم! / مشکلی نیست!
  • توسط توجه - لطفا
  • پردون! - ببخشید!
  • تجسم کن! - ببخشید!
  • متاسفم! - متاسف! 
  • تشکر  - متشکرم
  • salud - به تو برکت دهد

کلمات سوالی

  • که…؟ - چی؟
  • کوئین…؟ - سازمان بهداشت جهانی؟
  • کواندو…؟ - چه زمانی؟
  • دوند…؟ - جایی که؟
  • ¿por qué…؟ - چرا؟
  • کدام؟ - کدام؟
  • ¿cómo…؟ - چگونه؟

ضمایر اسپانیایی

  • Yo - من
  • (دوستانه و غیر رسمی) - شما
  • استفاده شده (رسمی) - شما
  • همه - او
  • الا - او
  • nosotros / nosotras - ما
  • شما - همه شما
  • آنها - آنها
  • الاس (مونث) - آنها 

سلام

  • سلام - سلام
  • بوئنوس روز - صبح بخیر
  • بوینا بعد از ظهر - عصر بخیر
  • بوینا شب - عصر بخیر شب بخیر

صحبت در مورد سن

  • (yo) tengo … años - من … ساله هستم.
  • قدیمی - viejo/a
  • جوان - جوون
  • میانسال- de mediana edad
  • جوان- نوجوان
  • nuevo/a - جدید

جشن گرفتن!

  • ¡feliz cumpleaños! - تولدت مبارک!
  • ¡خوشبختی! - تبریک می گویم!
  • ¡diviértete! - از آن لذت ببرید!
  • ¡buen provecho! - نوش جان!
  • ¡bienvenidos! / ¡bienvenidas! - خوش آمدی!
  • سلامتی! - به سلامتی!

خداحافظی کن

  • خداحافظ - خداحافظ
  • خدا حافظ - خداحافظ
  • به لوئگو - بعدا می بینمت (به احتمال زیاد امروز)
  • به مانا - فردا می بینمت
  • سنتاز (NOS) vemos - می بینمت (غیررسمی)
  • ¡cuídate mucho! - مراقب باش!
  • ¡tenga un buen día! - روز خوبی داشته باشی!
  • ¡hasta luego! - به زودی میبینمت!
  • ¡buen viaje! - سفر خوبی داشته باشید!

کلمات زمان

هیچ لیستی از 1,000 کلمه رایج اسپانیایی بدون کلمات زمانی کامل نمی شود. 

روزهای هفته

  • یکشنبه - یکشنبه
  • دوشنبه - دوشنبه
  • مارتس - سه شنبه
  • Miércoles - چهار شنبه
  • یووه - پنج شنبه
  • ویرنس - جمعه
  • سابادو - شنبه

ماه های سال

  • انرو - ژانویه
  • فوریه - فوریه
  • مارزو - مارس
  • آوریل - آوریل
  • مایو - ممکن است
  • ژوئن - ژوئن
  • خولیو - جولای
  • آگوستو - اوت
  • سپتامبر - سپتامبر
  • اکتبر - اکتبر
  • نوامبر - نوامبر
  • Diciembre - دسامبر

کلمات زمان دیگر

  • پریروز - پریروز
  • دیروز - دیروز
  • el دیگر - سال
  • el دیا - روز
  • el مس - ماه
  • el سیگلو - قرن
  • la هورا - ساعت
  • کرجی - امروز
  • la سمنا - هفته
  • صبح زود - سحر، صبح خیلی زود
  • صبح - فردا
  • صبح - صبح
  • نیمه شب - نیمه شب
  • نیمروز - ظهر
  • el دقیقه - دقیقه
  • la نوچه - شب
  • el پاسادو مانانا - پس فردا
  • آنها segundos - ثانیه
  • la تارد - بعد از ظهر

واژه های خانوادگی

این لغت اسپانیایی به شما کمک می کند در مورد اقوام خود صحبت کنید.

خانواده هسته ای

  • el پدر - پدر
  • el پدر پدر
  • laمادر -مادر
  • la مامان - مادر
  • el hermano برادر
  • la هرمانا - خواهر
  • elهیجو -آن
  • laحجا -دختر
  • la فامیلیا سرکانا فامیل نزدیک

خانواده گسترده

  • elابولو -بابا بزرگ
  • laابولا -مادر بزرگ
  • el بیسابوئلو - پدر پدربزرگ
  • la بیسابوئلا - مادر بزرگ
  • la نیتا - نوه
  • el نیتو - نوه پسر
  • el تیو - دایی
  • la تیا - عمه
  • el تیو ابولو - عمو بزرگ
  • la تیا ابولا - عمه بزرگ
  • el پریمو - پسر عمو (مرد)
  • la پریما - دختر عمه، دختر خاله، دختر دایی، دختر عمو)
  • سیستمهای اطلاعات پارینتس - بستگان من

افعال خانوادگی

  • پذیرفتن - در آغوش گرفتن
  • عمار - عشق ورزیدن
  • دوباره - خندیدن
  • پردونار - بخشیدن

افعال عمل

  • امپزار -  برای شروع
  • سگویر - پيگيري كردن
  • ابریر -  برای باز کردن
  • اتوبوس - جستجو کنید
  • کانتار - آواز خواندن
  • سرار - برای بستن
  • نابود کردن - برای از بین بردن
  • خوابگاه - خوابیدن
  • مخالف - برای پیدا کردن
  • اسکندر - برای پنهان کردن
  • اسپرار - صبر کردن
  • فالتر - از دست دادن
  • هکر - به انجام
  • قصد - برای امتحان
  • لامار - تماس گرفتن
  • لوار - به
  • لورار - گریستن
  • لوچار - جنگیدن
  • منتیر - دروغ گفتن
  • نفرت - متنفر بودن
  • recibir - برای دریافت
  • تجدید نظر - شناختن
  • روبار - دزدی کردن
  • سالوار - برای صرفه جویی در
  • سونریر - لبخند زدن
  • ردیاب آوایی - رویا دیدن
  • ثبت - به
  • ویویر - برای زندگی

حواس پنج گانه

اسپانیایی خود را با این کلمات رایج برای حواس خود چاشنی کنید. 

صدا

  • آرامش / a - ساکت
  • ruidoso/a - با صدای بلند
  • گریتار - داد زدن
  • اسکوچار - شنیدن
  • سایلنسیو - سکوت
  • زیاد - با صدای بلند
  • باجو - نرم
  • تایید کننده - ناامید کننده
  • آگودو - تیز، با صدای بلند
  • قبر - کم صدا
  • ملودیوز - خوش آهنگ
  • آرمونیکو - هارمونیک
  • زامبیدو - وزوز
  • کر - کر
  • دورو د اوید - مشکل شنوایی
  • گوش تیزبین - شنوایی حاد
  • مشکلات شنیداری - ناشنوا
  • fuera de alcance -  خارج از گوش

منظره

  • نسخه - برای دیدن
  • میرار - به نگاه
  • رنگارنگ- رنگارنگ
  • سیاه و سفید - سیاه و سفید
  • بریلانت - روشن
  • آپاگادو - خورشید
  • کلارو - سبک
  • اسکورو - تاریک
  • کور - نابینا
  • خیره شدن - خیره شدن
  • نگاهی بیندازید - برای نگاه کردن
  • بیزکوئار - چشمک زدن
  • گینار - چشمک زدن
  • چشمک زدن - چشمک زدن

لمس

  • توکار - لمس کردن
  • آگارار - برای گرفتن
  • زیبا - نرم
  • áspero (a) - خشن
  • liso (a) - هموار کردن
  • روگوسو (الف) - چروکیده
  • پگاجوسو (a) - چسبنده
  • پونزانته - تیز
  • sedoso (a) - ابریشمی
  • اسپونجوسو (الف) - اسفنجی
  • مولیدو (a) - پرزدار
  • hormigueo - سوزن سوزن شدن
  • entumecido (a) - بی حس
  • روزار - به آرامی لمس کردن
  • کنه - به نوازش
  • آگارار - برای گرفتن

بو

  • رنگ - بو
  • عطر ال - عطر
  • لا فراگانسیا - رایحه و عطر
  • ال هدور - بوی تعفن
  • apestoso (a) - بدبختی
  • نقاشی دیواری (الف)  - تازه
  • هکتار - تند
  • هومدو (a) - خاکستر
  • پودریدو (a) - فاسد
  • ahumado (a) - دودی
  • آپستار - بوی گند دادن

طعم

  • ذوق —- طعم
  • چشیدن - طعم و مزه
  • امتحان کن - تلاش كردن
  • سابروزو - está sabrosa
  • خوشمزه -  خوشمزه - لذیذ
  • کامل -  کامل
  • اپتیتوزو - اشتها آور
  • دولس - شیرین
  • دولزون -  شیرین 
  • نه خوب نه بد - بلندی

توصیف کلمات

فاصله

  • abierto/a – باز کن 
  • ancho/a – وسیع
  • استرکو/a – باریک
  • lejano/a – بسیار
  • cercano/a – نزدیک

شخصیت و عواطف

  • الگره – شاد
  • gracioso/a – خنده دار، سرگرم کننده
  • serio/a - جدی
  • tímido/a – خجالتی
  • شجاع - شجاع
  • loco/a - دیوانه
  • محتوا (الف) - محتوا
  • خوشحال - خوشحال
  • دل مشغولی (الف) - نگران
  • عصبی (الف) - عصبی
  • آرامش (الف) - آرام
  • آرامدو (الف) - آرام
  • احساساتی (a) - برانگیخته

صفت های فیزیکی

مو

  • largo/a - طولانی
  • corto/a - کوتاه
  • liso/a - راست
  • rizado/a - مجعد
  • ondulado/a - موج دار
  • کاستانو/آ - قهوهای
  • rubio/a - ورزش ها
  • pelirrojo/a - قرمز
  • سیاه پوست / a - سیاه
  • canoso/a - خاکستری
  • فراوان - ضخیم
  • fino/a - نازک
  • escalado/a - لایه لایه
  • teñido/a - رنگ
  •  ستودنی - سالم
  • claro/a - سبک
  • encrespado/a - مضطرب
  • بریلانت - براق
  • calvo/a - زود

اندازه

  • بزرگ - بزرگ
  • pequeño/a – کوچک  
  • عظیم - بزرگ 
  • دلگادو/ا - لاغر
  • esbelto/a - باریک
  • flaco/a - لاغر
  • menudo/a - کوچک
  • alto/a - بلند قد
  • bajo/a - کوتاه

به نظر می رسد

  • hermoso/a - زیبا 
  • guapo/a - خوش قیافه 
  • feo/a - زشت  
  • شایان ستایش - جذاب  
  • زیبا - بسیار  
  • عالی - خیره کننده
  • poco atractivo/a - جلگه  
  • promedio/a - میانگین  
  • جذاب / atractivo - جذاب  

رنگ ها

  • سیاه پوست -  سیاه
  • مارون / کافه -  قهوهای
  • گریس - خاکستری
  • بلانکو - سفید
  • آماریلو -  زرد
  • انارنجادو - نارنجی
  • روزو - قرمز
  • روزادو -  رنگ صورتی
  • مورادو / پورپورا - رنگ ارغوانی
  • آزول -  آبی
  • ورد - سبز

هنر و صنایع دستی

  • رنگی - رنگ کردن
  • ساختن - ساختن
  • کورت - بریدن
  • کوزر - دوختن
  • دیبوجار - کشیدن
  • پنتار - رنگ زدن

تعداد

  • سیرو - صفر
  • uno - یک
  • دوس - دو
  • سه - سه
  • کواترو - چهار
  • سینکو -  پنج
  • سیس - شش
  • سایت - هفت
  • اوچو -  هشت
  • جدید - نه نفر
  • دیز - ده

حیوانات

این واژگان حیوانات به شما کمک می کند در مورد حیوانات هم در خشکی و هم در اقیانوس صحبت کنید!

حیوانات مزرعه

  • ال گاتو - گربه
  • ال پررو - سگ
  • el conejo - خرگوش
  • ال پولو - جوجه
  • لا گالینا - مرغ
  • ال گالو -  خروس
  • لا واکا -  گاو
  • ال تورو -  گاو نر
  • لا اویجا -  گوسفند
  • ال کابالو - اسب
  • el cerdo - خوک
  • لا کابرا -  بز
  • ال بورو -  خر
  • ال راتون -  موش

حیوانات جنگل

  • el ciervo -  گوزن
  • el mapache -  راکون
  • لا آردیلا -- سنجاب یا خز موش
  • ال بوهو -  جغد
  • ال زورو -  روباه
  • ال لوبو -  گرگ
  • ال اوسو -  خرس

حیوانات اقیانوس

  • el cangrejo - خرچنگ
  • مدوسا - چتر دریایی
  • ال دلفین -  گراز دریایی
  • لابالنا -  نهنگ
  • ال تیبورون -  کوسه ماهی
  • لا فوکا -  مهر و موم
  • ال لوبو مارینو -  شیر دریایی
  • لا مرسا -  دریایی
  • el pingüino - پنگوین

مسافرت رفتن

  • el viaje - سفر
  • el equipaje - کیسه های
  • لا سالیدا - خروج
  • لا لگادا - ورود
  • los documentos de identidad — اوراق شناسایی
  • el billete de avión - کارت سوار شدن
  • هتل ال - هتل
  • el permiso de conducir - گواهینامه رانندگی
  • بنزین اچار - برای گرفتن گاز
  • ویاجار - سفر کردن
  • ولور - برگشتن
  • ir - برای رفتن به
  • سالیر - ترک
  • پاره - برای متوقف کردن
  • طرفدار - ترک کردن
  • پورتر (الف) - دروازه بان
  • میزبانی - میزبان
  • بوتون - ناقوس
  • آنفیتریونا- مهماندار هواپیمایی

حمل و نقل

  • ال آویون -  هواپیما
  • ال کوچه -  ماشین
  • la bicicleta - دوچرخه
  • la motocicleta - موتورسیکلت
  • ال ترن -  قطار
  • el metro/subte —  مترو
  • el autobús - اتوبوس
  • ال بارکو - کشتی
  • تاکسی - راننده تاکسی
  • تجدید نظر (الف) - هادی قطار
  • وابسته به گاز - مسئول پمپ بنزین
  • هادی (الف) - راننده، راننده 
  • کامیونرو (a) - راننده کامیون

هوا

  • ال سول -  خورشید
  • لاس نوبس -  ابرها
  • لا نیبلا - مه
  • لا نبلینا - غبار
  • لا لوویا -  باران
  • لالویزنا - نم نم نم نم باران
  • لا عذاب -  طوفان
  • ال گردباد -  گردباد
  • ال واقعی - رعد و برق
  • el relámpago - برخورد صاعقه
  • ال رایو - رعد و برق
  • ال وینتو - باد
  • لا بریسا - نسیم
  • ال گرانیزو - تگرگ
  • ال هیلو - یخ
  • لا نیو -  برف
  • ال کالری -  گرما
  • ال فریو -  سرما
  • لا حومد - رطوبت
  • درجه حرارت - درجه حرارت
  • el pronóstico - پیش بینی

افعال آب و هوا

  • عاشق -  باران
  • لوویزنار -  نم نم باران
  • دیلوویار - پایین ریختن
  • گرانیزار - تگرگ زدن
  • نوار -  به برف

فصول

  • el invierno -  زمستان
  • لا primavera -  بهار
  • ال ورانو -  تابستان
  • ال اوتونو -  سقوط

کسب و کار

  • کارت انگیزه - نامه
  • el cv - ادامه
  • لا فیرما - شرکت
  • el negocio - کسب و کار
  • la compañía - شرکت
  • ال جفه - رئيس
  • ال امپلادو - کارمند
  • تراباجار - برای کار
  • معامله گر - برای مذاکره
  • مشاور (الف) -  مشاور
  • duño (a) - مالک

فرصت های شغلی

  • آبگادو (a) - وکیل
  • arquitecto (a) - معمار
  • بمبرو (a) - مامور اتش نشانی
  • campesino (a) - کارگر مزرعه
  • carpintero (a) - نجار
  • cartero (a) - کارگر پستی
  • کازرو (الف) - صاحب خانه
  • علمی (a) - دانشمند
  • کوسینرو (الف) - سرآشپز
  • consejero (a) - مشاور  
  • سازنده (الف) - کارگر ساختمانی
  • contador (a) - حسابدار / دفتردار 
  • داخلی (الف) -  دوشیزه یا زن جوان
  • کاراگاه - کاراگاه
  • کارگردان، ناظر، ویرایشگر (الف) - سردبیر
  • برق - متخصص برق
  • نویسنده / نویسنده (a) - نویسنده / نویسنده
  • vaquero، tropero (a) - گاو چران
  • manejador (a) - مدیر
  • گرانجرو (a) - کشاورز
  • ingeniero (a) - مهندس
  • jardinero (a) - باغبان
  • جف - رئيس
  • جوز - قاضی
  • لاواندو (a) - لباسشویی
  • مارینرو (a) -  ناوگان بازرگانی
  • مکانیکو (الف) - مکانیک
  • کاماررو (a) - گارسون
  • پدر - کشیش
  • پانادرو (الف) - نانوا
  • کشیش (الف) - کشیش/وزیر
  • پریودیستا - خبرنگار/روزنامه نگار
  • پسکادور (a) - ماهیگیر
  • pintor (a) - نقاش
  • پلومرو (a) - لوله کش
  • سیاست - پاسبان
  • برنامه نویس (a) - برنامه نویس کامپیوتر 
  • duño (a) - مالک
  • químico (a) - شیمیدان
  • دامدار (a) - دامدار
  • rebuscador (a) - پژوهشگر
  • تعمیر (الف) - تعمیرکار
  • تکنیکو (الف) آزمایشگاه - تکنیسین آزمایشگاه
  • trabajador(a) de fábrica - کارگر کارخانه
  • دامپزشک (الف) - دامپزشک

ورزش ها

  • ir al gimnasio - برو باشگاه
  • ir de caminata - به پیاده روی بروید
  • لوانتار پساس - وزنه برداری
  • mantenerse en form — برای حفظ فرم
  • تمرین کننده - برای تمرین
  • نادار - شنا کردن
  • ال یوگا - یوگا
  • فوتبال - فوتبال
  • فوتبال آمریکایی - فوتبال
  • بیس بال - بیسبال
  • el baloncesto - بسکتبال
  • گلف - گلف
  • ال هاکی - هاکی
  • ال تنیس - تنیس
  • el voleibol - والیبال
  • مبارزه کردن - کشتی گرفتن/جنگیدن
  • دویدن - دویدن
  • اسکی - اسکی کردن
  • مسابقه - بازی / مسابقه
  • مسابقه - نژاد
  • ال تورنئو - مسابقات

افعال ورزشی

  • لگد زدن - لگد زدن
  • پرش - پریدن
  • توقف کن - متوقف کردن / مسدود کردن
  • تاب خوردن - تاب خوردن
  • خدمت کردن - برای خدمت
  • بالا کردن - سنبله زدن
  • pegar - ضربه زدن
  • دریبل زدن - دریبل زدن
  • پرت کردن - پرتاب کردن
  • گرفتن - گرفتن
  • گانار - برنده شدن
  • از دست دادن - از دست دادن
  • کراوات - بستن
  • کمینار - به راه رفتن
  • وثیقه - رقصیدن
  • جوگر - به بازی
  • رقابت کردن - مسابقه دادن

زمان غذا خوردن!

این کلمات رایج اسپانیایی برای غذا شما را گرسنه زبان اسپانیایی بیشتر می کند!

غذا و نوشیدنی

  • غذا - غذا 
  • لاس بیداس - نوشیدنی ها
  • سبزیجات - سبزیجات
  • میوه ها - میوه ها
  • پختن - آشپزی کردن
  • تنگو همبره - من گرسنه ام
  • من تشنه هستم - من تشنه هستم

گوشت

  • گوشت گاو - گوشت گاو
  • مرغ - جوجه
  • مرغ - جوجه 
  • بره - گوشت بره
  • باربیکیو - کباب شده
  • خوک - گوشت خوک
  • el perrito caliente - هات داگ
  • el jamón - ژامبون
  • همبرگر - همبرگر
  • بیکن - بیکن
  • ماهی - ماهی

سبزیجات

  • هویج - هویج
  • کاهو - کاهو
  • گوجه فرنگی - گوجه فرنگی
  • لا مایز - ذرت
  • سیب زمینی - سیب زمینی
  • سیب زمینی  - سیب زمینی
  • لاس پاپاس - سیب زمینی سرخ کرده
  • سیب زمینی سرخ کرده - سیب زمینی سرخ کرده
  • کلم بروکلی - کلم بروکلی
  • لا اسپیناکا - اسفناج
  • پیاز - پیاز
  • کلم - کلم
  • لا انسالادا - سالاد
  • لا آسیتونا - زیتون
  • لاس کالاباسیتاس - اسکواش
  • قارچ - قارچ
  • خیار - خیار

میوه ها

  • سیب - سیب
  • گلابی - گلابی
  • برش دهنده - توت فرنگی
  • لا فرامبوزا - تمشک
  • لا زارزامورا - توت سیاه
  • زغال اخته - زغال اخته
  • el arándano rojo - زغال اخته
  • نارنجی - نارنجی
  • لا ماندارینا - نارنگی
  • لا تورونجا - گریپ فروت
  • لیمو - لیمو
  • لا لیما - اهک
  • موز - موز
  • آناناس - آناناس
  • نارگیل - نارگیل
  • دسته - انبه
  •  لا پاپایا - پاپایا

نوشیدنی

  • آبجو - آبجو
  • آب گازدار - پاپ، نوشابه
  • چای - چای
  • el té helado - چای سرد
  • قهوه - قهوه
  • شیر - شیر
  • اب - اب
  • آب میوه - آب میوه
  • ال باتیدو - میلک شیک

دسر

  • شکلات - شکلات
  • شیرینی ها - آب نبات
  • ال پاستل - کیک
  • شیرینی ها - بیسکویت ها
  • بستنی -بستنی
  • el churros con شکلات - چروهای شکلاتی
  • چیزکیک ال باسک - چیزکیک

اثاثه

  • بشقاب - بشقاب
  • ال پلاتو هوندو - کاسه
  • شیشه - شیشه
  • فنجان - فنجان
  • ال تندور - چنگال
  • لا کوچارا - قاشق
  • چاقو - چاقو
  • دستمال - دستمال سفره

طعم

  • دولچه - شیرین
  • سالادو (الف) - مرزه
  • ریکو (الف) - خوشمزه - لذیذ

وعده های غذایی

  • صبحانه - صبحانه
  • ناهار - ناهار
  • شام - شام
  • el tentempié - خوراک مختصر

تن پوش

  • la پرندا، لاروپا - لباس ها
  • لوس زاپاتوس - کفش
  • el پانتالون - شلوار
  • la camiseta / la camisa - پیراهن
  • la چاکوتا - ژاکت
  • la فالدا - دامن
  • el سوئتر - ژاکت
  • el وستیدو - لباس

تعطیلات و مهمانی ها

  • la نویداد - کریسمس
  • el Año Nuevo- سال نو
  • la پاسکوا -  عید پاک
  • el دی سان والنتین - روز ولنتاین
  • el روز مادر - روز مادر
  • el روز پدر - روز پدر
  • el دیا دلا استقلال - روز استقلال
  • el روز شکرگزاری - شکرگزاری
  • el روزهای تولد - روز تولد
  • la حزب - مهمانی
  • la عروسی - عروسی

قسمت های بدن

  • el بدن انسان - بدن انسان
  • la CABEZA - سر
  • el پچو - سینه
  • el oído / la oreja - گوش
  • el ojo - چشم
  • la تزار - صورت
  • la منو - دست
  • la دهان - دهان
  • el پای - پا
  • la عقب - بازگشت
  • elتوسط  - مو
  • el آرنج - آرنج
  • el dedo - انگشت
  • la گوساله - گوساله
  • لا پیرنا - پا
  • la عروسک - مچ دست
  • el پاشنه - پاشنه
  • el بازو - بازو
  • el گردن - گردن
  • el مچ پا - مچ پا
  • la پیشانی - پیشانی
  • el ران - ران
  • la ریش - ریش
  • el سبیل - سبیل
  • la زبان - زبان
  • el انگشت پا - انگشت پا
  • la کمر - کمر
  • la لگن - لگن
  • این باسن - باسن
  • el شست - شست
  • زانو - زانو
  • la بینی - بینی
  • la mejilla، el cachete - گونه
  • آنها لب ها - لب
  • el هومبرو - شانه
  • la باربیلا، ال منتون - چانه
  • این سجاس - ابرو
  • این مژه - مژه ها
  • elدکمه شکم  - ناف
  • laPIEL  - پوست
  • el شکم - معده
  • la گلو - گلو
  • آنها dientes/las muelas - دندان ها

کلمات گذار

ایده های اسپانیایی خود را با این کلمات انتقالی وصل کنید و جملات شما به راحتی شروع به جریان می کنند!

زمان و مکان

  • al آغاز - در آغاز
  • en نخست - اولا
  • برای شروع - برای شروع
  • قبل از- قبل از
  • پس از- بعد از
  • بعدی  - در ادامه
  • در حالی که خیلی زیاد - در همین حال
  • در پایان - در پایان

یک ایده اضافه کنید

  • همچنین - به علاوه
  • جدا de - جدا از
  • به همین ترتیب- همزمان
  • همچنین - همچنین
  • به همان شیوه  - به همین ترتیب

کنتراست را مقایسه کنید

  • پرو  - ولی
  • بدونتحریم  - با این حال
  • با این حال  - با این اوصاف
  • توسط باور نکردنی لادو  - از سوی دیگر
  • هرچند  - بااینکه
  • a وزن de  - با وجود

کلمات مکان

هر کجا که هستید، می خواهید بتوانید در مورد موقعیت مکانی خود به زبان اسپانیایی صحبت کنید. 

حروف اضافه

  • به د - درون
  • در بالا de/sobre - در بالای
  • دباجو د - در زیر
  • دلانت د - در مقابل
  • دتراس د - پشت سر
  • میان - میان
  • en — در/روشن/در
  • dentro de - درون
  • فورا د - خارج از
  • آریبا د - بالاتر
  • en medio de - در وسط
  • cerca de - نزدیک به
  • lejos de - دور از
  • ال لادو د - در کنار
  • آلرددور دی - دور و بر
  • a la izquierda de - در سمت چپ
  • a la derecha de - در سمت راست

افعال مکان

  • بشه - بودن
  • محل - قرار دادن
  • مکان یابی - موقعیت یابی
  • قرار دادن - گذاشتن
  • محل - قرار دادن

اینجا و آنجا

  • آکوئی، آکا - اینجا کلیک نمایید
  • آهی - آنجا
  • همه - آنجا
  • همه - در آنجا

دستورالعمل ها

  • ال استه - شرق
  • ال نورته - شمال
  • ال اوست - غرب
  • ال سور - جنوب

مدرسه

اشیاء کلاس درس

این واژگان کلاس درس را برای 1,000 کلمه رایج اسپانیایی بررسی کنید.

  • کلاس - کلاس درس
  • ال اولا - کلاس درس
  • لا پیزارا - تخته سیاه
  • ال پیزارون - تخته سفید
  • لا تیزا - گچ
  • نشانگر - نشانگر
  • el borrador - پاک کن 
  • میز - میز
  • el pupitre - میز
  • لا سیلا - صندلی
  • لا موچیلا -  کوله پشتی
  • el libro - کتاب
  • ال کوادرنو - دفتر یادداشت
  • کاغذ - مقاله
  • مداد - مداد
  • لوس رنگارنگ - مداد رنگی
  • ال ساکاپونتاس - مداد تراش
  • قلم - قلم
  • لا گوما - پاک کن 
  • لاس تییراس - قیچی
  • la cola/el pegamento - چسب
  • لا رگلا - خط کش
  • لا گراپادورا - منگنه
  • ال استوشه - جا مدادی

فعالیتهای کلاس

  • استودیار - برای مطالعه
  • رپاسار - برای تجدید نظر
  • پرنده -  برای یادگیری
  • شمشیر - دانستن
  • hacer los deberes - برای انجام تکالیف
  • hacer la tarea - برای انجام تکالیف
  • لهجه - خواندن
  • نوشتن - به ارسال
  • هابلار - سخن گفتن
  • تصمیم گیری - گفتن
  • preguntar - بپرس
  • شارلار - گپ زدن
  • دیکتار - دیکته کردن
  • حذف کردن -  املا کردن
  • مشروط - شمردن
  • فالتر - برای از دست دادن مدرسه
  • آپروبار -  قبولی در یک موضوع/آزمون
  • reprobar- مردود شدن در یک موضوع/آزمون
  • پیش ستاره -  قرض دادن
  • قرض گرفتن - قرض گرفتن
  • تریر - به ارمغان می آورد
  • enseñar - برای آموزش
  • موسترار - نمایش دادن
  • نوبرار - به نام
  • آیودار - برای کمک به

مکان ها در یک مدرسه

  • مدرسه - مدرسه
  • ال کلژیو - مدرسه
  • باشگاه - سالن ورزش
  • حیاط خلوت - زمین بازی
  • حمام - دستشویی
  • سالن - راهرو
  • کتابخانه - کتابخانه
  • دفتر  - دفتر
  • لا سالای استادان - اتاق پرسنل
  • ناهارخوری - کافه تریا
  • آشپزخانه - آشپزخانه
  • بیمارستان - درمانگاه
  • آزمایشگاه - آزمایشگاه

افراد در یک مدرسه

  • معلم - معلم (دبستان)
  • استاد/آ - معلم (دبیرستان)
  • entrenador/a - مربی
  • enfermero/a - پرستار
  • کارگردان / a - اصلی
  • فارغ التحصیل / a - دانشجو
  • دانش آموز - دانشجو

کلمات مدرسه بیشتر

  • ناهار - ناهار
  • فرورفتگی - فرورفتگی
  • تعطیلات - تعطیلات
  • غذا - غذا
  • ال کاسیرو - کمد
  • موضوع - موضوع
  • لا ماتماتیکا - ریاضی
  • زیست شناسی - زیست شناسی
  • علم شیمی - علم شیمی
  • فیزیک - فیزیک
  • آموزش فیزیکی - تربیت بدنی
  • تاریخ - تاریخ
  • ادبیات - ادبیات
  • مدرک - تست
  • امتحان - امتحان
  • یادداشت - مقطع تحصیلی
  • کلاس - مقطع تحصیلی

پیشرفته

  • un ordenador (اسپانیا) - کامپیوتر
  • una computadora (آمریکای لاتین) -  کامپیوتر
  • یک تبلت  -  یک تبلت
  • یک چاپگر  -   یک چاپگر
  •  ماوس  -   ماوس
  • آپاگار -   برای روشن کردن
  • نور  -   خاموش کردن
  • هارد دیسک   -  هارد دیسک
  • صفحه کلید   -  صفحه کلید
  • کلید  -   کلید
  • هدفون   -  هدفون
  • el microfono -   میکروفون
  •  صفحه نمایش  -   صفحه نمایش
  •  دوربین  -   دوربین
  • لس آلتاووسس -  بلندگوها
  • una aplicación -   یک برنامه
  •  پایگاه داده  -   پایگاه داده
  • شبکه های اجتماعی  -   شبکه های اجتماعی
  • el enlace -  از لینک
  • زیر -   برای آپلود
  • نگهبان -   برای صرفه جویی در
  • بورار -   را حذف کنید
  • کلیک هکر —   کلیک کردن
  • bajar/descargar   -  بارگذاری
  • جستجوی گوگل   -  در گوگل جستجو کنید
  • Pirata informático -   هکر
  • contraseña -  کلمه عبور

خانه شیرین خانه!

واژگان خانگی بخش مهمی از 1,000 کلمه رایج اسپانیایی است تا بتوانید در مورد مکانی که بیشتر وقت خود را در آن می گذرانید صحبت کنید.

  • لا کاسا - خانه، خانه
  • ال هوگر - خانه
  • la habitación - اطاق خواب
  • ال کوارتو - اطاق خواب
  • ال خوابگاه - اطاق خواب
  • لا سالا - اتاق نشیمن 
  • ال کمدور - اطاق ناهار خوری
  • لا کوسینا - آشپزخانه
  • ال بانو - حمام
  • el pasillo - راهرو 
  • ال ژاردین - حیاط، باغ
  • ال گاراجه - گاراژ
  • comodo/a - راحت
  • آکوگدور - گرم و نرم
  • desordenado/a - کثیف
  • limpio/a - تمیز 

حمام 

  • la pasta de dientes - خمیر دندان
  • مسواک - مسواک
  • صابون - صابون
  • el secador de pelo - سشوار
  • شامپو - شامپو
  • el cepillo - قلم مو
  • el papel higiénico - دستمال توالت
  • لا توآلا - حوله
  • el agua jabonosa - آب صابون
  • لا بولسا د باسورا - کیسه زباله
  • el Cubo de Basura - سطل زباله
  • el cesto de la ropa sucia - سبد لباسشویی
  • la navaja de afeitar - تیغ
  • la maquinilla de afeitar ectrica - تیغ برقی
  • لا کرما د آفیتار - کرم موبر
  • el enjuague bucal - دهانشویه
  • el cepillo de pelo - برس مو
  • شانه - شانه
  • صورت el limpiador - پاک کننده صورت
  • تعادل- مقیاس
  • el pañuelo de papel - بافت
  • لوس ژوگتس د بانو - اسباب بازی های حمام
  • لا آلفومبرا د بانو - تشک حمام
  • دوش - دوش
  • وان حمام - وان حمام
  • غرق شدن - فرو رفتن
  • ال ایندورو - توالت
  • شیر - شير آب
  • آینه - آینه
  • پینار - به شانه

افعال آشپزخانه

  • کوسینار -  آشپزی کردن
  • وارد - خوردن
  • ادوبار -  برای مرینیت کردن
  • سازونار -  چیدن
  • لاور - برای شستن
  • کورت -  بریدن
  • پلار -  پوست کندن
  • پیکار -  ریز ریز کردن
  • خال خال -  برای خرد کردن
  • غیر جسمانی - برای اضافه کردن
  • مزکلار - درآمیختن
  • کتیر -  هم زدن
  • لیکوار -  مخلوط کردن
  • ترکیبی -  برای ترکیب
  • آزاد - سرخ کردن
  • هرویر -  جوشیدن  
  • یقه - صاف کردن
  • کوسر - آشپزی کردن
  • شاخدار - پختن 
  • اسار -  کباب کردن / کباب کردن
  • نمک - تفت دادن
  • آماده کردن - برای آماده سازی
  • descongelar - یخ زدایی
  • کمار -  سوزاندن
  • بطرف ستاره -  به سلامتی
  • derretir - ذوب شدن
  • روداجار -  بریدن
  • تقویم -  برای گرم کردن / گرم کردن
  • رلنار -  پر کردن / چیز
  • لاور -  برای شستن
  • لیمپیار -  تمیزکردن
  • دسایونار - برای خوردن صبحانه
  • سنار - به صرف شام

خوابه 

  • لا پوئرتا -  در
  • ال آرماریو - کمد لباس
  • la estantería - tاو قفسه
  • لا ونتانا - tاو پنجره
  • لاس کورتیناس -  پرده ها
  • el escritorio -  میز تحریر
  • el ordenador -  کامپیوتر رایانه
  • لا کاما - تخت خواب
  • ال کوجین - بالشت
  • ال ادردون - لحاف
  • لاس ساباناس - ملافه
  • la almohada - روبالشی
  • لا لامپارا - لامپ
  • la mesilla de noche - میز شب یا میز خواب
  • el espejo - آینه
  • ال کوادرو - نقاشی

اتاق نشیمن

  • لا پوئرتا - در
  • ال آرماریو -  کمد لباس
  • قفسه - قفسه
  • لا ونتانا -  پنجره
  • لاس کورتیناس - پرده ها
  • لا مسا -  جدول
  • لا سیلا - صندلی
  • ال سیلون - صندلی راحتی
  • لا آلفومبرا - فرش یا قالیچه
  • لا لامپارا - لامپ
  • لا پلانتا - گیاه
  • لاس فلورس - گلها
  • la chimenea - دودکش
  • ال سوئلو - زمین
  • ال تکو - سقف

خريد كردن

  • dependiente/a - فروشنده مغازه
  • جعبه - وارسی
  • فروش - حراجی
  • شانس. فرصت - چانه زدن
  • رسید - اعلام وصول
  • آزمایش کنندگان - اتاق پرو
  • اندازه - اندازه
  • فروشگاه پوشاک - فروشگاه لباس
  • کفش فروشی - کفش فروشی
  • کتابفروشی - کتابفروشی
  • انبار - فروشگاه بزرگ
  • supermercado - سوپر مارکت
  • طلا و جواهر - جواهر فروش
  • فروشگاه اسباب بازی - فروشگاه اسباب بازی
  • almacenero (a) - بقالی
  • comeciante (الف) - تاجر
  • tendero (a) - مغازه دار
  • وابسته - منشی
  • cajero (a) - صندوقدار

در مورد سلامتی خود به زبان اسپانیایی صحبت کنید

اگر زمانی در خارج از کشور مریض شدید یا در یک کشور اسپانیایی زبان دچار یک وضعیت اضطراری شدید، این کلمات بهداشتی به شما کمک خواهد کرد! واژگان سلامت بخشی ضروری از 1,000 کلمه رایج اسپانیایی است.

متخصصان مراقبت های بهداشتی

  • لس کیادوس د لا سالود - بهداشت و درمان
  • el dentista - دندانپزشک
  • دکتر / الف - دکتر
  • el enfermero/a - پرستار
  • el medico general - پزشک عمومی
  • el medico de cabecera - پزشک عمومی
  • el medico specialista - متخصص
  • el/la nutricionista - متخصص تغذیه
  • el/la paciente - بیمار
  • el/la paramédico - متخصص
  • quiropractico (a) - کیهان شناسی 
  • el/la pediatra - متخصص اطفال 
  • el psicólogo/a - روانشناس
  • los primeros auxilios - کمک های اولیه
  • لا سالود - سلامت

خدمات بهداشتی

  • آمبولانسیا - امبولانس
  • لا آسگورادورا - حامل بیمه
  • el centro de salud - درمانگاه
  • کلینیک - درمانگاه
  • la farmacia - داروخانه
  • دروگریا - داروخانه
  • ال بیمارستان - بیمارستان
  • ال پابلون - بخش
  • لا سالا د اسپرا - اتاق انتظار
  • لا سالا د عملیات - اتاق عمل
  • ال ساناتوریو - آسایشگاه

بیماری ها و آسیب ها

  • لا آلرژی - حساسیت
  • لا آسفیکسیا - خفه شدن
  • ال اسما - آسم
  • el ataque al corazón/paro cardiaco — سکته
  • ال کالامبر - گرفتگی عضله
  • سرطان ال - سرطان
  • ال چینچون- ضربه سر
  • ال کورت - برش
  • la deshidratación - کم آبی بدن
  • دیابت - دیابت 
  • la diarrea - اسهال
  • ال دولور - درد/درد
  • ال دولور د کابزا - سردرد
  • ال دولور د گارگانتا - گلو درد 
  • el dolor de estómago - معده درد
  • el dolor de diente - دندان درد
  • la enfermedad - مرض
  • la enfermedad cardiaca - بیماری قلبی 
  • la enfermedad infecciosa - بیماری عفونی
  • لس اسکالوفریوس- لرز تکان دادن
  • شکستگی - شکستگی
  • لا فیبر - تب
  • لا گریپ - آنفولانزا
  • لا هریدا - زخم
  • لا هیپوترمی - هیپوترمی
  • عفونت - عفونت
  • el malestar - ناراحتی
  • el morete/moretón - کبودی
  • تهوع - تهوع
  • ال رسپون - چراندن
  • ال رسفریادو - سرد
  • ال سانگرادو - خون ریزی
  • لا توس - سرفه
  • ویروس el - ویروس
  • el vomito - بر گرداندن

1 نظر در مورد "1000 کلمه رایج اسپانیایی برای مبتدیان"

  1. در هت هلند heeft deze pagina geen enkele zin: ook het Spaans werd naar het Nederlands vertaald.
    در هلندی، این صفحه اصلا معنی ندارد: اسپانیایی نیز به هلندی ترجمه شده است.
    En neerlandés، esta página no tiene ningún sentido: el Español también se ha traducido al neerlandés.

    پاسخ

ارسال نظر