انشا 250، 300، 400، 500 و 600 کلمه ای درباره من خانواده ام را دوست دارم به زبان انگلیسی

عکس نویسنده
نوشته شده توسط guidetoexam

انشا طولانی درباره من خانواده ام را دوست دارم به زبان انگلیسی

معرفی:

شکی نیست که همه خانواده خود را دوست دارند و من هم تفاوتی ندارم. ما در خانواده من شش عضو داریم: مادرم، پدرم، پدربزرگم، مادربزرگم، خواهر کوچکترم و من. در کودکی مورد ناز و محبت پدر و مادرم بودم. علاوه بر این، خانواده‌ام در هر کاری که انجام می‌دهیم، بسیار حامی و کمک کننده هستند.

جدای از آن، هر کودکی رویاها و آرزوهایی دارد، بنابراین ما نیز برای خودمان رویاهایی داریم. همچنین افرادی هستند که آنقدر خوش شانس نیستند که بتوانند از حمایت عزیزان خود برخوردار شوند. برای من خوش شانس است که خانواده ام حمایت کاملی را که نیاز دارم از من ارائه می کنند.

همه اعضای خانواده من:

پدربزرگ و مادربزرگ ما با ما زندگی می کنند. علاوه بر این، بسیاری از پسرعموهای من در این نزدیکی زندگی می کنند و اغلب آخر هفته ها به خانه ما سر می زنند.

مادربزرگ من:

غذاهایی که مادربزرگ من درست می کند خوشمزه است و آشپز عالی است. ما هر روز مقدار زیادی غذای سالم و دهان‌آب می‌خوریم، و او تضمین می‌کند که مقدار زیادی از آن را نیز بخوریم. علاوه بر غذا، ما عاشق داستان های قبل از خواب او هستیم که در طول شب برایمان تعریف می کند. آخر هفته ها، من و پسر عمویم، خواهرم و همه دور او نوازش می کردیم تا به داستان های غم انگیزی که برایمان تعریف می کرد گوش دهیم.

پدربزرگ من:

پدربزرگ من آدم باسوادی بالایی است. او اغلب به من و خواهرم کمک می کند. علاوه بر این، او تسلط بسیار خوبی به ریاضیات و انگلیسی دارد. معمولاً زمان زیادی طول می کشد تا مشکلاتی را که ما حل آنها را دشوار می دانیم حل کند. برای حل آن مشکلات، او فقط به چند دقیقه نیاز دارد تا این کار را انجام دهد. گذشته از این، او از بردن ما به پیاده روی در صبح لذت می برد و هر روز صبح ما را با خود می برد. وقتی او از تجربیاتی که در طول زندگی اش در طول پیاده روی داشته است برایمان تعریف می کند و ما درباره آنها صحبت می کنیم، دوست داریم.

پدر من:

در اینکه پدرم مردی سخت کوش است شکی نیست. او تمام زندگی خود را وقف کرده تا مطمئن شود که ما در هیچ کجای زندگی نیازی به به خطر انداختن راحتی خود نداریم. علیرغم اینکه او هرگز با ما بی ادبانه صحبت نمی کند، ما بچه ها هر دلیلی که می تواند داشته باشد همیشه از او می ترسیم. با این حال در عین حال آخر هفته ها زمان زیادی را با ما می گذراند و عصرها با ما صحبت می کند. عموماً از ما می پرسد که این هفته چه کرده ایم و در حال حاضر در زندگی مدرسه ما چه می گذرد.

مادرم:

به نظر من مادرم نزدیک ترین چیزی است که ما به یک مادربزرگ داریم. این به این دلیل است که او به همان شیوه یا حتی بیشتر از مادربزرگ هایمان از ما مراقبت می کند. هر دوی ما مطمئن می شویم که خانه مرتب و تمیز است. همچنین، او همه چیز را در خانه سازماندهی می کند تا مجبور نباشیم وقت خود را به دنبال چیزهایی که در جایی نگه داشته ایم و فراموش کرده ایم تلف کنیم. او همچنین ما را برای خرید به مرکز خرید و خواربارفروشی می برد و پس از بازگشت از ما بستنی یا شکلات پذیرایی می کند. مهمتر از همه، او به تمام نیازهای ما رسیدگی می کند و ما را از صمیم قلب دوست دارد.

خواهر من:

هیچ چیز مثل دوست صمیمی با خواهرم نیست. ما همه چیز را با یکدیگر به اشتراک می گذاریم و همه چیز را در مورد یکدیگر می دانیم. با این وجود، ما هر دو قول داده‌ایم که هرگز اسرار یکدیگر را به کسی نگوییم. علاوه بر آن، با هم درس می خوانیم، با هم بازی می کنیم و با هم خوش می گذرانیم. ما دو نفر هم در زمان های خوب و هم در بدی ها از یکدیگر حمایت کرده ایم.

نتیجه:

در پایان می خواهم بگویم که خانواده ما پر از عشق و خنده است که همه واقعاً به یکدیگر اهمیت می دهند و آنها را دوست دارند. در نتیجه، پدربزرگ و مادربزرگ ما اهمیت عادات و آداب صحیح و همچنین درس های زندگی را به ما آموختند. تمام نیازهایمان توسط والدینمان تامین می شود.

علاوه بر آن، این یک درس بسیار ارزشمند در زندگی است که در آینده می توانم آن را هم در زندگی شخصی و هم در زندگی حرفه ای خود به کار ببرم.

انشا کوتاه درباره من خانواده ام را دوست دارم به زبان انگلیسی

معرفی:

اهمیت خانواده در زندگی ما قابل اغراق نیست. غیرممکن است احساسی بهتر از داشتن محبت و حمایت خانواده خود را تصور کنید. اهمیت خانواده در این است که تمام ارزش‌هایی را که کودک برای زندگی کامل به آن نیاز دارد، فراهم می‌کند. این به نوبه خود بر شخصیت کودک تأثیر می گذارد. خانواده را می توان به عنوان وسیله ای برای ساختن شخصیت کودک به طور خلاصه در نظر گرفت. 

این مقاله به موضوع بسیار مهمی می پردازد که به موضوع زیبایی می پردازد، یعنی «من خانواده ام را دوست دارم». مراجعه به این مقاله برای دانش‌آموزان در کلاس‌های ابتدایی می‌تواند بسیار مفید باشد تا درک بهتری از نحوه ساختار یک انشا به دست آورند. در این انشا یک انشا موجود است که دانش آموزان یا والدین می توانند از آن استفاده کنند. از این مقاله می توان برای کمک به آنها در یادگیری نحوه نوشتن انشا در مورد "من خانواده ام را دوست دارم" یا "خانواده ام" استفاده کرد.

در ودانتو، ما به ارائه با کیفیت ترین مواد آموزشی به دانش آموزان در هر سطح افتخار می کنیم. این برای آن است که بتوانند در امتحان به خوبی شرکت کنند و بتوانند تسلط بر موضوع را نشان دهند. با بهره گیری از برنامه Vedantu، می توانید در صورت راحتی به مرتبط ترین مطالب مطالعه دسترسی داشته باشید.

بزرگترین ثروت در زندگی را می توان در کنار خانواده ای دوست داشتنی، حامی و شگفت انگیز یافت. خانواده کوچک و شیرین من چهار نفره است و من به خانواده ای متعلق به طبقه متوسط ​​هستم. ما چندین نفر درگیر آن هستیم، از جمله پدرم، مادرم، من و یک خواهر بعد از من. روستایی در همان نزدیکی است که پدربزرگ و مادربزرگ من در آن زندگی می کنند. پدرم همان طور که مرتب ما را به آنجا می برد ما را به آنجا می برد.   

از آنجایی که پدربزرگ من یک فرد بازنشسته است، تمام وقت و توجه خود را صرف کشاورزی کرده است. یکی از نزدیک ترین دوستان او در زمینه کشاورزی فعالیت می کند و به شدت معتقد است که اگر فناوری با کشاورزی ترکیب شود می تواند به رشد اقتصاد کشور کمک کند. یکی از صمیمی ترین دوستانش کشاورزی می کند و تحت تاثیر کار کشاورزی قرار گرفته است.

مادربزرگ من برای او نعمت بوده است زیرا توانسته به او کمک کند. مادربزرگم در سال های جوانی معلم بود که استعداد خاصی در تدریس داشت. با وجود این واقعیت که او نمی تواند به درستی بشنود، می تواند بفهمد که من می خواهم به او چه بگویم.

در ذهنم شکی نیست که تمام خانواده ام را مدیون پدرم هستم. او در طول زندگی حرفه‌ای خود همواره برای سازمان‌های مددکاری اجتماعی که به نیازمندان کمک می‌کنند، کار کرده است. درس های میهن پرستی زیادی وجود دارد که او در طول سال ها به ما آموخت که در نتیجه عشق به کشورمان را در دل ما ایجاد کرد.

هر وقت او را در حال تعامل با والدینش می بینم، از احترام و توجهی که به آنها می کند شگفت زده می شوم. این به من انگیزه داد که همین کار را برای پدر و مادرم انجام دهم. این اوست که من به او نگاه می کنم و به من انگیزه داده است که راه او را دنبال کنم. سخنان و افکار او در مورد خانواده شگفت انگیزش قلب همه را متاثر می کند. او می گوید کسب درآمد باید اولویت دوم ما باشد در حالی که کمک به خانواده باید اولویت اول ما باشد. 

شکی در ذهن من نیست که مادرم روح شجاعی است. حرفه او خانه داری است. او علاوه بر من خواهرم را نیز به شیوه سنتی تربیت کرد. تلاش مداوم او برای حفظ خانواده ما همیشه مسئولیت اوست.

داستان‌های اساطیری که او نقل می‌کند در اثر روایت‌هایش در ذهن ما می‌درخشد. او در همه چیز به اعضای خانواده کمک می کند، از مسواک زدن تا خواندن داستان های قبل از خواب. علاوه بر این، او ما را به خانه پدربزرگ می برد در حالی که ما از انواع غذاهای خوشمزه لذت می بریم. درس های بی شماری باید از او آموخت.

نفر بعدی خواهر من است. خواهر من یک هدیه گرانبها و دوست داشتنی است. او قلب خانواده ماست. پیوند بین ما هر روز قوی تر می شود. چندین بار تکالیف او توسط من تکمیل شد. عقاید پدرم تأثیر عمیقی بر او گذاشته است. او بیشتر با پدربزرگ و مادربزرگ من ارتباط دارد  

نتیجه:

من بسیار خوش شانس هستم که خانواده فوق العاده ای دارم که از من مراقبت می کنند. اعضای خانواده من ترکیبی از تمام احساساتی هستند که یک انسان می تواند احساس کند، اما مراقبت در راس این لیست قرار دارد. در مواقع بحران، خانواده ما به عنوان قدرت الهی در کنار ما هستند. در این عصر آهن، ما اهمیت خانواده متحد را فراموش کرده ایم.

پاراگراف طولانی درباره I Love My Family به زبان انگلیسی

معرفی:

تنها جایی که احساس می‌کنم کاملاً سالم هستم، در خانه است، زیرا جایی است که من همان جایی که هستم و خانواده‌ام در آن قرار دارند، پذیرفته شده‌ام. فقط خانواده ام می توانند چنین عشق، احترام و وفاداری را به من بدهند. خانواده من همیشه بخشی از زندگی من بوده اند و هر چه بیشتر به اهمیت آنها پی ببرم، بهتر می شوم.

مهم نیست از چه خانواده ای آمده اید. عشق، احترام، مراقبت و حمایت همه چیز را بهتر می کند. ما به دلیل روابطمان با اعضای خانواده قوی هستیم و هر یک از اعضای خانواده رابطه منحصر به فردی با ما دارند

ایجاد یک شغل موفق و پربار یکی از مهمترین اهداف من است. تنها با حمایت خانواده ام است که می توانم به این مهم برسم. از خانواده ام پیشنهادهای شغلی ارزشمندی دریافت می کنم. آنها علاوه بر اینکه من را راهنمایی می کنند، تمام هزینه هایم را هم برایم تامین می کنند.

جشن گرفتن یک پیروزی بدون خانواده ام ناقص به نظر می رسد. من بیشتر به دلیل حمایت مداوم آنها توانستم به اوج برسم. اغلب مردم ارزش کافی برای خانواده خود قائل نیستند. آنها می خواهند به دنبال آینده شغلی یا دارایی های مادی بروند در حالی که در واقع گرانبهاترین دارایی در خانه است. ما زمانی می توانیم انواع شادی ها را در زندگی خود تجربه کنیم که به اندازه کافی عشق و احترام به یکدیگر داشته باشیم. از خانواده آنقدر یاد می گیریم که اشتباهات آنها را تکرار نکنیم و بتوانیم زندگی بهتر از آنها را بسازیم.

از آنجایی که خانواده ما دارای بسیاری از ویژگی های مشابه است، ما بیشتر با مسائل مشابه روبرو خواهیم شد. خانواده من بهتر از هر کس دیگری وضعیت من را درک می کنند وقتی که من احساس ناراحتی می کنم یا با برخی از مشکلات سلامت روانی دست و پنجه نرم می کنم.

شما راهنمایی واقعی در مورد این مشکل دریافت خواهید کرد و می توانید آن را بسیار سریعتر حل کنید. ما می توانیم از خانواده خود کمک بگیریم و محبت بی قید و شرط را دریافت کنیم که می تواند به ما کمک کند در مسیر خود باقی بمانیم. اغلب اوقات، مشکلاتی که ما با آن مواجه می شویم مشابه مشکلاتی است که والدین یا خواهر و برادرهایمان از سر گذرانده اند، بنابراین آنها می توانند خیلی سریعتر به ما کمک کنند.

افراد بزرگتر خانواده معمولا بیشترین محبت و حمایت را از ما دارند. ما اغلب راه‌حل‌های بهتری را از افراد مسن پیدا می‌کنیم، زیرا آنها عاقل‌تر هستند و می‌دانند چه چیزی به ما کمک می‌کند تا از مشکل عبور کنیم و از عواقب طولانی‌مدت جلوگیری کنیم.

اگر با دوستم دعوا می کردم، پدربزرگ و مادربزرگم به احتمال زیاد به من توصیه می کردند که آرام باشم و سعی کنم بدون ایجاد مشکل مشکل را حل کنم. این هست. این به این دلیل است که بعداً از هیچ چیز پشیمان نمی شوم. به عنوان یکی از اعضای خانواده، می‌دانید برای مسائل خاص به چه کسی مراجعه کنید، و این می‌تواند زندگی را برای شما آسان‌تر کند.

از آنجایی که خانواده ام به من استقلال را آموخته اند، مجبور نیستم دائماً برای مسائلم کمک بخواهم و در عوض می توانم آنها را به تنهایی حل کنم. این به من می آموزد که مستقل باشم و به کسی اعتماد نکنم.

همچنین من را برای روزی آماده می‌کند که خانواده‌ام دیگر در اطراف نباشند، که این واقعیت تلخی است که همه ما در نهایت با آن روبرو خواهیم شد. خانواده من تنها جایی است که می‌توانم کاملاً خودم باشم، زیرا همان چیزی که هستم پذیرفته شده‌ام. همه اعضای خانواده ام برای کمک به من هستند تا استرس نداشته باشم.

نتیجه:

در نتیجه خانواده ام، قدرت عشق و احترام را آموخته ام. اولویت های رابطه من همیشه بیشتر از سایر چیزهای مادی در زندگی است. وقتی با مشکلاتی احاطه شده ام، می توانم وقتی با مشکلات احاطه شده ام به خانواده ام مراجعه کنم. خیلی از مشکلات و موقعیت ها توسط خانواده ام حل شده است. این تنها خانواده من هستند که می توانند به من کمک کنند زمانی که من در پایین ترین سطح خود هستم. دوستانم به من کمک می کنند تا با تمام لحظات سخت زندگی ام کنار بیایم.

انشا 400 کلمه ای در مورد من خانواده ام را دوست دارم به زبان انگلیسی

معرفی:

همه آنها برای من ارزشمند هستند، بنابراین من همه آنها را دوست دارم. من مورد محبت و مراقبت آنها هستم و هرگز تنها نگذاشته ام. در تمام فراز و نشیب هایم با من می مانند. ارزش ها، اخلاقیات، آداب معاشرت و روابط را از آنها آموختم. فردی که به او نگاه می کنم یک الگو، ایده آل و حامی قوی است.

من همه اعضای خانواده ام را دوست دارم

یک پسر عمو، خواهرم و پدربزرگ و مادربزرگم با من زندگی می کنند. از سه سال پیش که پدر و مادرش به خارج از کشور نقل مکان کردند، میزبان پسر عمویم بودیم. از آنجایی که بین الگوهای مطالعاتی دو کشور تفاوت فاحشی وجود دارد، آنها در ابتدا قصد داشتند پس از دو سال به کشور بازگردند.

پسرخاله ام به خاطر همین آمد پیش ما بماند. در نتیجه اقامت پسر عموی ما با ما تمدید شده است. خانواده ما به خاطر او قوی تر شده اند. خانواده برای من همه چیز است. هر کدام از آنها چیزی دارند که من دوست دارم:

مادربزرگ من:

مادربزرگم هر روز برای ما غذاهای خوشمزه، سالم و لذیذ درست می کند. او همچنین داستان های قبل از خواب را برای ما نقل می کند که من عاشق آن هستم. هر شب با خواهر و پسر عمویم به داستان های او گوش می دهم.

پدربزرگ من:

من به دانش پدربزرگم افتخار می کنم. من از او کمک می گیرم. ریاضی و انگلیسی توسط او تدریس می شود. پیاده روی صبحگاهی با پدربزرگم مورد علاقه من است. من عاشق گوش دادن به او هستم که تجربیات زندگی اش را در این پیاده روی های طولانی به اشتراک می گذارد.

مادرم:

مادرم خانه را تمیز نگه می دارد. سازمان او یافتن چیزها را برای ما آسان تر می کند. ما را نیز به پارک ها و مراکز خرید می برد. تمام نیازهای ما توسط او برطرف می شود.

پدر من:

پدرم خیلی سخت کار می کند تا اطمینان حاصل کند که ما راحت زندگی می کنیم. او در تعطیلات آخر هفته و گاهی اوقات در ساعات غروب با ما بازی می کند. من واقعا مشتاقانه منتظر سفرهای آخر هفته با او هستم.

خواهر من:

من به او نزدیکترم نزدیکترین دوستان. همه چیز به اشتراک گذاشته می شود و رازها حفظ می شود. با هم مطالعه کنید، بازی کنید و بخندید. مهم نیست که ما از یکدیگر حمایت می کنیم.

پسر عموی من:

من نظم و انضباط و تعهد پسر عمویم به کار را تحسین می کنم. شوخ طبعی او نیز قابل تحسین است. سه سال از من بزرگتره او به ویژه در ریاضیات مفید است. ماندن او در خانه ما را سرزنده کرده است.

نتیجه:

خانه ما پر از عشق و خنده است. پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ ما به ما یاد داده اند که مهربان باشیم و با همه صمیمانه زندگی کنیم. این یک درس زندگی بسیار ارزشمند است و من مطمئن هستم که به من کمک می کند تا از نظر شخصی و همچنین حرفه ای به خوبی پیشرفت کنم.

انشا 300 کلمه ای در مورد من خانواده ام را دوست دارم به زبان انگلیسی

معرفی:

هر انسانی به این کلمه ساده نیاز دارد. مردم در این دنیا در خانواده ها، جوامع یا گروه ها زندگی می کنند، بنابراین آنها زنده هستند. انسان با حیوانی که در یک گروه رشد می کند متفاوت است.

اما فقط انسان ها قادر به تفکر و زندگی همزمان هستند. خانواده صرفا مجموعه ای از احساسات است و نمی توان خانه مشترک با گروهی در یک خانه را خانواده دانست. از آن به عنوان یک جامعه یا یک گروه ساده یاد می شود. در مقابل، اگر در گروهی زندگی می‌کنید که می‌توانید شادی‌ها، غم‌ها و چیزهای دیگر را بدون مشکل به اشتراک بگذارید، آن گروه را می‌توان خانواده در نظر گرفت.

بارها شنیده ام که می گویند "خانواده من بدون تو ناقص است" یا چیزی مشابه. این بدان معناست که فقط اعضای خانواده واجد شرایط هستند. اگر شما مرد متاهل هستید و همسرتان فرزندی به دنیا آورده است، بدون این فرزند نمی توانید خانواده داشته باشید. این بدان معنا نیست که خانواده شما بدون آن فرزند ناقص است.

خانواده من از پنج نفر تشکیل شده است: دو پدر و مادر، یک برادر، یک خواهر و من. این چیزی است که من به آن خانواده کامل می گویم. پدر و مادرم تمام خواسته های من را برآورده خواهند کرد. آنها در هر مرحله سخت زندگی به من کمک می کنند. آنها هر زمان که در کاری شکست بخورم به من الهام می دهند. آنها به من قدرت می دهند تا در سخت ترین مسیرهای زندگی قدم بردارم.

علاوه بر این، من یک برادر دارم که هر روز با من دعوا می کند. من برادری دارم که در امتحانات به من کمک می کند و به من می گوید چگونه برنده شوم. علاوه بر یک برادر، یک خواهر نیز دارم که مادر دیگری برای من است. من همیشه از او یاد می‌گیرم که چگونه با ذهنی آرام تصمیم بگیرم. هر وقت پدر و مادرم مرا سرزنش می کنند از من محافظت می کند. من احساس بی باکی می کنم زیرا او در هر موقعیت سختی به من کمک می کند.

نتیجه:

با در نظر گرفتن همه چیز، این خانواده یک خانواده کامل واقعی است. این دلیل اصلی دوست داشتن خانواده ام است. نیازی نیست که شما اعضای خانواده زیادی در یک خانواده داشته باشید. برقراری ارتباط موثر بین آنها ضروری است.

رفتار آنها در شرایط سخت و توانایی آنها در کمک به یکدیگر در شرایط سخت بسیار مهم است. اگر همه این اهداف برآورده شوند، می توان این خانواده را به عنوان یک خانواده شیرین و شاد توصیف کرد. این تعریف واقعی یک خانواده کامل است. هر فرد یک خانواده دارد و با افتخار می گوید: "من خانواده ام را دوست دارم".

ارسال نظر