مقاله 300، 500 و 1000 کلمه ای در مورد لاچیت بورفوکان به زبان انگلیسی

عکس نویسنده
نوشته شده توسط guidetoexam

معرفی

پادشاهی آهوم در ایالت امروزی آسام در هند قرار دارد. بورفوکان آن لاچیت بورفوکان یکی از فرمانروایان آن بود. پادشاهی آسام یا آهوم در زمان نبرد سارایغات در سال 1671 تحت فرمان رامسینگ بود، جایی که رهبری او تلاش برای بازپس گیری آن پادشاهی را خنثی کرد. بیماری او حدود یک سال بعد منجر به مرگ او شد.

300 کلمه انشا در مورد لاچیت بورفوکان به زبان انگلیسی

تاریخ آسامی نمی تواند بدون نام Lachit Borphukan کامل باشد. او به عنوان یک رزمنده رزمندگان، جایگاه ویژه ای در تاریخ دارد. اورنگازب امپراتور مغول در سال 1671 مغول ها را برای تصرف آسام فرستاد و او آنها را در نبرد سرایغات شکست داد. آسام تقریباً توسط مغول ها دستگیر شد، اما کاپیتانی جنگجو مانع از این کار آنها شد.

در هر ایالت یا جامعه داستان هایی از شجاعت وجود دارد. در تاریخ آسام، این ایالت همچنین یک فرمانده شجاع داشت. یک روز قبل از نبرد، او مرز قابل توجهی از ماسه و خاک ایجاد کرد تا راه ها را مسدود کند. این به این دلیل بود که مغول ها را مجبور به راهپیمایی از طریق آبراهه های رودخانه برهماپوترا کردند. در نتیجه توانایی های رزمی عالی دریایی آنها.

بورفوکان برای اینکه کار را در یک شب تمام کند، این کار را به عموی مادری خود محول کرد. با این وجود، عمویش به نوعی از وظایفش کوتاهی کرد. پس از این واقعه، لاچیت پس از بریدن سر عموی خود با شمشیر و گفتن «دکسوت کوی بمبئی دانگور نوهوی» قهرمان ملی آسام شد. (دایی من از کشور خودم گرانبهاتر نیست).

علاوه بر این، او در طول نبرد نهایی از حملات شدید تب رنج می برد. همانطور که روی تخت دراز کشیده بود، در حال استراحت بود. با توجه به وضعیت بد سلامتی لاچیت، برخی از سربازان گفتند که اعتمادشان به او از دست رفته است. هدف او زنده نگه داشتن شور و شوق سربازان بود. جنگ میهن پرستانه او در قرن هفدهم، آسام را از اسیر شدن توسط مغول ها نجات داد، زمانی که به همنوعان خود دستور داد تختش را روی قایق سوار کنند. در نتیجه بیماری وی، اندکی پس از پایان نبرد درگذشت.

بنابراین، او رهبر ماست و «چرا» وجود ندارد. به طور مشابه، Senapati Lachit Borphukan و Chattrapati Shivaji در ماهاراشترا.

500 کلمه انشا در مورد لاچیت بورفوکان به زبان انگلیسی

با جنگ سرایغات، لاچیت نمونه وطن پرستی و فداکاری او به سرزمینش بود. او برای محافظت از سرزمین خود حتی سر عموی خود را نیز برید. او عموی مادری خود را برای نظارت بر ساخت یک دیوار خاکی برای استحکامات در طول مقدمات نبرد استخدام کرد.

وقتی لاچیت اواخر شب برای بازرسی به محل کار رسید، متوجه شد که کار پیشرفت رضایت بخشی نداشته است. حصار در همان شب تکمیل شد و بقایای استحکامات هنوز به عنوان "مومای کوتا گره" یا "استحکاماتی که عمو در آن سر بریده شد" نامیده می شود. وقتی از او توضیح خواستند، عمو خستگی را بیان کرد و لاچیت از این بی توجهی به وظیفه خشمگین شد.

در اثر بیماری، لاچیت سوار بر قایق شد و با هفت قایق همراهش، به پیشروی علیه ناوگان مغول پرداخت. می توانید روی من حساب کنید تا کار را به خوبی انجام دهم. بگذارید مغول ها مرا ببرند اگر شما (سربازان) می خواهید فرار کنید. 

آهوم ها در قایق های کوچک خود قایق های مغول قدرتمندتر اما کمتر قابل مانور را محاصره کردند و برهماپوترا مملو از قایق های درگیر و سربازان غرق شده بود. شما به شاه گزارش می دهید که ژنرال او به خوبی به دستور او جنگید. این امر سربازانش را برق انداخت. آنها پشت سر او جمع شدند و نبردی ناامیدکننده در برهماپوترا در گرفت.

ژنرال باشکوه آهوم سرانجام در اثر بیماری که اندکی پس از پیروزی در سرایغات او را کشت، شکست خورد. Swargadeo Udayaditya Singha در سال 16 Lachit Maidam را در Hoolungapara در 1672 کیلومتری Jorhat به عنوان آخرین مکان استراحت خود برای Lachit Borphukan ساخت. آسام هر ساله دیواس لاچیت را به یاد قهرمانی لاچیت بورفوکان و پیروزی ارتش آسامی در سرایغات در 24 نوامبر جشن می گیرد.

از زمانی که ژنرال SK Sinha (Retd) PVSM، فرماندار وقت آسام، مجسمه لاچیت بورفوکان را در آکادمی دفاع ملی در Khadakvasla، نزدیک پونه در ماهاراشترا در 14 نوامبر 2000 رونمایی کرد، ملت با شجاعت این ژنرال کهنه کار آشنا شد. و میهن پرستی ملت به لطف سینها به لاچیت بورفوکان مدیون است.

نبرد سارایغات هر ساله در 24 نوامبر در آسام به عنوان دیواس لاچیت (روز لاچیت) به افتخار قهرمانی لاچیت بورفوکان گرامی داشته می شود.

1000 کلمه انشا در مورد لاچیت بورفوکان به زبان انگلیسی

آهوم پادشاه پراتاپ سینگا، لاچیت بورفوکان را به عنوان فرمانده کل ارتش آهوم تحت رهبری اولین بورباروا، مومای تامولی، منصوب کرد تا در طول قرن هفدهم، آسام بالایی را رهبری کند. لاچیت جوان طبق معمول در جامعه آهوم، فلسفه، هنر و مهارت های نظامی آموخت.

آهوم کینگ او را به دلیل کار و فداکاری خود برای منصب سولادهارا باروا (روسری‌دار) در نظر گرفت. منشی اصلی معادل مدرن آن موقعیت خواهد بود. پادشاه آهوم چاکرادواج سینگا به تدریج لاچیت را به سمت‌های مهم دیگری مانند سرپرست اصطبل اسب‌های سلطنتی (غورا باروا) و سرپرست نگهبانان خانوار سلطنتی منصوب کرد.

در پاسخ به توجه لاچیت، پادشاه چاکرادواج سینگا او را به درجه بورفوخان ارتقا داد. بورفوکان به عنوان یکی از پنج مانترا پاترا (مشاوران) در سیستم حکومتی آهوم، هم قدرت اجرایی و هم قدرت قضایی داشت.

این یکی از بزرگترین امپراتوری های جهان در آن زمان بود و بر بخش بزرگی از هند در دوره مذکور حکومت می کرد. در گذشته تصور شکست چنین ارتش قدرتمندی غیرممکن و غیرمنطقی تلقی می شد. عکس آن را قهرمانانی چون شیواجی، راجا چاتراسال، باندا بهادر و لاچیت بورفوکان ثابت کرده اند.

حتی زمانی که امپراتوری مغول در اوج خود بود، منطقه آسام و شمال شرق کنونی توسط آنها دست نخورده بود. از زمان محمد غوری، اهومس با موفقیت بیش از هفده حمله را از سرزمین خود دفع کرد. این ناهنجاری بود که وحشی ترین امپراتور اورنگ زیب می خواست آن را تغییر دهد. در نتیجه، تلاش های مکرری برای تصرف آسام انجام شد.

در تلاش برای تصرف قلمرو بیشتر در آسام، مغول ها گواهاتی را در یک دوره کوتاه زمانی که پادشاهی آهوم با اختلافات داخلی مواجه بود، تصرف کردند. این شکستی بود که مانع از تحقق رویاهای آنها برای تسخیر آسام شد.

گواهاتی صحنه جنگ سرایغات بود. لاچیت بورفوخان به دلیل شهرتش به عنوان یک استراتژیست خبره به عنوان فرمانده کل پادشاهی آهوم انتخاب شد. در نبردی که تقریباً هیچ شانسی برای پیروزی نداشتند، ارتش آهوم به رهبری لاچیت بورفوکان از تاکتیک هایی مانند جنگ چریکی و انتخاب های هوشمندانه زمین برای رسیدن به پیروزی استفاده کرد. نبرد معروف در این قسمت به شرح زیر است:

نهرهای روان مغول ها را به دلیل گل و لای و رانش گل منزوی کرد. یک مزیت برای اهومس وجود داشت. زمین و آب و هوا برایشان آشناتر بود. مغول ها به دلیل جنگ های چریکی گسترده متحمل خسارات سنگینی شدند. رام سینگ این عملیات را "امور دزدان" نامید و بسیار تحقیر کننده آنها بود. دوئل بین او و لاچیت بارفوکان اعلام شد. این رشوه همچنین به ارزش سه لک برای لاچیت بود که انتظار می رفت در ازای دریافت رشوه، دفاع از گواهاتی را کنار بگذارد. حرکت بعدی او استفاده از حیله بود.

نامه های خطاب به لاچیت در اردوگاه آهوم با تیرهای متصل نگهداری می شد. در نتیجه پرداخت یک لک از لاچیت خواسته شده بود که گواهاتی را در اسرع وقت تخلیه کند. وفاداری لاچیت بارفوکان توسط پادشاه آهوم در گارگان پس از دریافت نامه مورد سوال قرار گرفت. نخست وزیر پادشاه را متقاعد کرد که فرمانده مغول با او حقه بازی می کند و او نباید در وفاداری لاچیت شک کند.

با این حال، پادشاه اصرار داشت که لاچیت با مغول‌ها در زمین باز درگیر شود و از دفاع خود خارج شود. لاچیت با وجود مخالفت هایش با چنین اقدام انتحاری مجبور شد به دستور پادشاه عمل کند. او با بهره گیری از فضای باز، از دشت آلابوی به سپاه مغول حمله کرد. نبرد به مرحله چهارم خود رسیده بود.

اهومس پس از موفقیت اولیه میرنواب را تصرف کرد اما سپس توسط رام سینگ و کل واحد سواره نظامش مورد حمله قرار گرفتند.

پزشکان از لاچیت خواستند که در مرحله مهم نبرد به میدان نبرد نرود. این به این دلیل بود که او بسیار بیمار بود. با پیشروی ارتش مغول و بدتر شدن وضعیت سلامتی لاچیت، روحیه ارتش آهوم رو به وخامت گذاشت. در پایان، لاچیت متوجه شد که سلامتی او کمتر از وظیفه او برای محافظت از مردمش است. طبق گزارش، وی گفت:

در بحبوحه تهاجم به کشورم و ارتشم که می جنگد و جانش را فدا می کند، چگونه می توانم به بدنم استراحت دهم زیرا بیمار هستم؟ کشور من در مشکل است. چگونه می توانم به رفتن به خانه نزد همسر و فرزندانم فکر کنم؟»

بورفوخان دلیر درخواست کرد که هفت قایق پر از تیر و کمان برای او بیاورند زیرا می دانست که جنگیدن در خشکی برایش دشوار خواهد بود. از رودخانه آماده جنگ شد و حمله کرد.

جنگجویان آهوم با الهام از شجاعت لاچیت، ارتش مغول را مورد حمله قرار دادند و ارتش مغول به طور ناگهانی از کنار رودخانه مورد حمله قرار گرفت. قبل از پیشروی ارتش، لاچیت پشت سر آنها خط دفاعی ایجاد کرده بود تا در صورت ناچاری عقب نشینی کنند. ارتش مغول گیج و محاصره شده پس از متحمل شدن تلفات هنگفت عقب نشینی کرد.

پس از جنگ، لاچیت بورفوکان درگذشت. با وجود تهاجمات وحشیانه مستبدان اسلامی، فرهنگ آسام تا به امروز دست نخورده باقی مانده است. تمدن ما به خاطر دلهای شجاعی مانند لاچیت بورفوخان و شیواجی در روزهای سیاه ظلم اورنگ زیب از انواع هجوم ها جان سالم به در برده است.

در آسام نیز، این گنج خانه باشکوه شجاعت، مانند مورد سانکاردف، به درستی مورد احترام قرار نگرفته است. به گفته سیتارم گوئل، مانند شیواجی و باندا بهادر، نام لاچیت بورفوخان باید در هر خانواده هندی تدریس شود.

نتیجه

میهن پرستی، شجاعت، وظیفه شناسی و اراده لاچیت در تاریخ آسام ثبت شده است. لاچیت در برابر مخالفت لشکر قدرتمند مغول نیز موفق شد آزادی کشور و مردم خود را بازگرداند و حفظ کند. میهن پرستی آسامی را می توان به لاچیت بارفوکان نسبت داد.

3 نظر در مورد "300، 500، و 1000 کلمه انشا در مورد لاچیت بورفوکان به زبان انگلیسی"

  1. تاریخ آسامی نمی تواند بدون نام Lachit Borphukan کامل باشد. او به عنوان یک رزمنده رزمندگان، جایگاه ویژه ای در تاریخ دارد. اورنگازب امپراتور مغول در سال 1671 مغول ها را برای تصرف آسام فرستاد و او آنها را در نبرد سرایغات شکست داد. آسام تقریباً توسط مغول ها دستگیر شد، اما کاپیتانی جنگجو مانع از این کار آنها شد.

    در هر ایالت یا جامعه داستان هایی از شجاعت وجود دارد. در تاریخ آسام، این ایالت همچنین یک فرمانده شجاع داشت. یک روز قبل از نبرد، او مرز قابل توجهی از ماسه و خاک ایجاد کرد تا راه ها را مسدود کند. این به این دلیل بود که مغول ها مجبور شوند از طریق آبراهه های رودخانه برهماپوترا به راهپیمایی بروند. در نتیجه توانایی های رزمی عالی دریایی آنها.

    بورفوکان برای اینکه کار را در یک شب تمام کند، این کار را به عموی مادری خود محول کرد. با این وجود، عمویش به نوعی از وظایفش کوتاهی کرد. پس از این واقعه، لاچیت پس از بریدن سر عموی خود با شمشیر و گفتن «دکسوت کوی بمبئی دانگور نوهوی» قهرمان ملی آسام شد. (دایی من از کشور خودم گرانبهاتر نیست).

    علاوه بر این، او در طول نبرد نهایی از حملات شدید تب رنج می برد. همانطور که روی تخت دراز کشیده بود، در حال استراحت بود. با توجه به وضعیت بد سلامتی لاچیت، برخی از سربازان گفتند که اعتمادشان به او از دست رفته است. هدف او زنده نگه داشتن شور و شوق سربازان بود. جنگ میهن پرستانه او در قرن هفدهم، آسام را از اسیر شدن توسط مغول ها نجات داد، زمانی که به همنوعان خود دستور داد تختش را روی قایق سوار کنند. در نتیجه بیماری وی، اندکی پس از پایان نبرد درگذشت.

    بنابراین، او رهبر ماست و «چرا» وجود ندارد. به طور مشابه، Senapati Lachit Borphukan و Chattrapati Shivaji در ماهاراشترا.

    پاسخ

ارسال نظر