انشا 50، 150، 250 و 500 کلمه ای درباره خانواده من به زبان انگلیسی

عکس نویسنده
نوشته شده توسط guidetoexam

معرفی

خانواده ها گروهی از افراد نزدیک به هم هستند که با هم زندگی می کنند. دو نوع خانواده وجود دارد: خانواده های مشترک و خانواده های کوچک. هیچ قانون مشخصی برای اینکه چند نفر از اعضای یک خانواده باید با هم زندگی کنند وجود ندارد. اعضای خانواده که یک خانواده مشترک را تشکیل می دهند عبارتند از: پدربزرگ و مادربزرگ، والدین، عموها، خاله ها، عمه ها، برادران، خواهران و ... خانواده های بزرگ به خانواده های بزرگ نیز معروف هستند. والدین و فرزندانشان خانواده کوچکی را تشکیل می دهند. خانواده های چهار نفره کوچک در نظر گرفته می شوند. زندگی مشترک برای آنها یک تجربه خوشحال کننده است.

50 کلمه انشا درباره خانواده من به زبان انگلیسی

من XYZ هستم. خانواده من از هفت نفر تشکیل شده است: پدر و مادر، پدربزرگ و مادربزرگ، برادر، دایی و من. پدر و مادر من صاحب یک تجارت پوشاک ورزشی هستند و اداره می کنند. هر وقت به کمک نیاز داشته باشند، پدربزرگ پرانرژی من وارد می شود. چیزی نیست که من بیشتر از مادربزرگم دوستش داشته باشم.

ما ارزش های زندگی را از داستان های او می آموزیم. ما دوست داریم با برادرم که در دانشگاه است با هم بازی کنیم. من واقعا محبت عمویم را تحسین می کنم. حرفه او استادی است. خانواده من برای من مهمترین چیز است و همه ما از یکدیگر مراقبت می کنیم.

150 کلمه انشا درباره خانواده من به زبان هندی

چند نفر از اعضای خانواده من هستند که آنها را دوست دارم و خانواده بسیار خوبی دارم. این خانواده من هستند که به من اهمیت می دهند. این پدر و مادر، پدربزرگ و مادربزرگ، عموها، خاله ها، برادران و خواهرانم هستند که از من مراقبت می کنند. من دختر دکتر و معلم هستم. من یک پدربزرگ دارم که از خدمات دولتی بازنشسته شده است.

همه تصمیمات را پدربزرگم که سرپرست خانواده است می گیرد. من یک مادربزرگ دارم که عاشق حیوانات خانگی است و خانه دار است. عموی خانواده ام وکیل است و عمه خانواده ام هم معلم است. من با برادران و خواهرانم در همان مدرسه درس می خوانم.

هر یک از اعضای خانواده عمیقاً یکدیگر را دوست دارند و به آنها احترام می گذارند. به عنوان یک خانواده، ما از گذراندن وقت با هم بعد از شام هر روز لذت می بریم. در نتیجه، وقتی در مواقع سخت به یکدیگر کمک می کنیم، احساس امنیت و حمایت می کنیم.

عشق، اتحاد و مهربانی از درس هایی بود که خانواده ام به من آموختند. هر وقت جشنواره ای برگزار می شود، من و خواهر و برادرم و پسرعموهایم با هم جشن می گیریم. من و پسرعموهایم به واسطه خانواده انگیزه موفقیت در زندگی را داریم. از خدا می خواهم همه اعضای خانواده ام شاد و سلامت و سلامت باشند.

250 کلمه انشا درباره خانواده من به زبان پنجابی

من خانواده ای دارم که هیچ کس نمی تواند با آن مقایسه شود. در خانواده من تنوع زیادی وجود دارد. تک تک اعضای خانواده من نقش مهمی در زندگی همه اعضای خانواده من دارند. این من، پدرم، مادرم و برادرم خانواده ام را تشکیل می دهند. پدرم علاوه بر آوردن پول به خانه، تعطیلات خانوادگی را سازماندهی و برنامه ریزی می کند.

مادر من است که وظیفه درست کردن وعده های غذایی را بر عهده دارد و اطمینان حاصل می کند که همه در زمان های مناسب غذا بخورند. من برادر کوچکم را حیوان خانگی خانواده می دانم. از آنجایی که او یک حیوان خانگی است، هیچ مسئولیتی ندارد. خانواده ام برای حمایت به من متکی هستند. انتظارات والدینم همیشه از من فراتر رفته است. الگو بودن برای پسرعموهای کوچکتر و برادر کوچکم نیز به من کمک می کند تا از آنها حمایت کنم.

من سنگ حمایت خانواده ام هستم زیرا کاری را انجام می دهم که والدینم به من می گویند. پدر و مادر و پسر عموها و برادر کوچکترم تنها افرادی نیستند که از آنها حمایت می کنم. وظیفه من این است که به عنوان برادر بزرگتر و پسر عمو الگوی خوبی برای اعضای کوچکتر خانواده باشم.

پسرعموهای کوچکم هم برایم خیلی مهم هستند. هر چند وقت یکبار آموزش آنها یکی از راه هایی است که به آنها کمک می کنم. کار مدرسه آنها توسط من در خانه ام کمک می شود. علاوه بر این، من علاوه بر کمک به آنها در انجام تکالیف، از جنبه تفریحی نیز حمایت می کنم. با آنها در ورزش ها و فعالیت های مختلف شرکت می کنم. وظیفه من این است که به عنوان پسر عمو/برادر بزرگترشان الگوی خوبی برای آنها باشم. همچنین معلوم است که من همیشه در دسترس هستم.

500 کلمه انشا درباره خانواده من به زبان انگلیسی

خانواده‌ها گروه‌هایی از مردم هستند که با هم زندگی می‌کنند و از یکدیگر حمایت می‌کنند، خواه از نظر خونی، ازدواج یا فرزندخواندگی با هم ارتباط داشته باشند.

در مجموع XNUMX نفر خانواده نزدیک من را تشکیل می دهند. من علاوه بر پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگم دو برادر کوچکتر و دو خواهر کوچکتر دارم. پدر و مادرم هم برای دولت کار می کنند. آنها هم مثل من دانشجو هستند.

پدرم علاوه بر متواضع بودن و صداقت، شوخ طبعی بالایی هم دارد. حالت آرامش او همیشه ثابت است. خانه اش پر سر و صدا است و از آن بدش می آید. زندگی او حول محور نظم و انضباط می چرخد. سخت کوشی چیزی است که پدرم در آن برتری دارد. یک محیط ساده و تمیز برای او جذابیت دارد.

خانم خانه دار خانواده من خیلی فعال است. او در تمام کارهایش علاقه زیادی نشان می دهد. خانه ما توسط کسی جز مادرم اداره نمی شود. همه اعضای خانواده با غذاهای لذیذ و خوشمزه تغذیه می شوند و خانه توسط او مرتب و تمیز نگه داشته می شود.

کارهای معمول خانه از صبح تا غروب توسط او انجام می شود. زندگی مادرم تمام شده است. در طول ماه، او کار می کند. هیچ زمانی توسط او تلف یا تلف نمی شود.

این یک برنامه مطالعه 24 ساعته برای برادران و خواهران من است. مطالعات آنها توسط من و والدینم به دقت تحت نظر است. تکالیف مدرسه آنها هر روز تکمیل می شود. بیشتر مطالعات آنهاست که مرا با آنها درگیر می کند. نوشتن تکالیف و تهیه سخنرانی چیزی است که آنها به یکدیگر کمک می کنند.

هر زمان که نیاز به نصیحت دارم، کورکورانه به پدربزرگ و مادربزرگ و پدر و مادرم مراجعه می کنم. پدر و مادرم همیشه مایل بودند در زندگی ام به من کمک کنند و هر زمان که به آن نیاز داشتم تشویقم کنند. نداشتن خانواده مرا کسل کرده بود و احساس بی معنا بودنم را به وجود آورده بود.

خانواده ها توسط بزرگان خود رهبری می شوند. ایجاد اخلاق حسنه و آداب معاشرت در خانواده از برکات حضور آنان در خانه است.

پدر و مادرم هر آنچه را که می دانم به من آموخته اند. ارزش های زندگی را از خانواده ام آموختم. در طول زندگی ام موهبت های اجتماعی و آموزه های اخلاقی خانواده ام به من داده شده است.

علیرغم اینکه خانواده من از طبقه متوسط ​​هستند، همه مایحتاج خواهر و برادر کوچکترم را تامین می کنند. تمام زندگی آنها وقف روشن کردن آینده ما بود. برای اینکه تحصیلات بهتر و کیفیت زندگی بهتری به ما بدهند، همیشه سعی کرده اند این کار را انجام دهند.

علاوه بر آن، همه اعضای خانواده من برای یکدیگر بسیار مفید هستند. در مواقع نیاز و سختی یک تن قوی می شویم و سختی ها را با آسودگی و آسودگی مواجه می کنیم. اتحاد بین ما نقطه قوت ماست.

نطفه خانواده من من هستم و ثمره خانواده من خانواده من است. باغی که در آن بزرگ شدم متعلق به پدر و مادرم بود و من میوه ای هستم که آنها تولید کردند. بدون آنها امکان وجود من وجود نداشت. من از بدو تولدم فداکارانه برکت داشتم. دستاوردهای من با عشق و مراقبت فداکارانه آنها ممکن شد.

ما انسان هستیم به دلیل نزدیکی به عنوان یک خانواده. عشق و مراقبت ایثارگرانه از ویژگی های خانواده است. هیچ چیز را بیشتر از محاصره عشق و آرامش در خانواده ام دوست دارم. هر زمان که خوشحال یا غمگین هستیم، آن را با یکدیگر در میان می گذاریم. غیرممکن است که یک مرد به تنهایی زندگی کند. او یک حیوان اجتماعی است. خانواده من هم همینطور. من نمی توانم بدون آنها زندگی کنم. خانواده من برای من یک دنیاست.

نتیجه گیری،

به طور کلی، خانواده نقشی حیاتی در زندگی هر فرد ایفا می کند. زیستگاه های امن مکانی برای زندگی برای ما فراهم می کند. زمانی که به ما کمک می‌کند با چالش‌های زندگی کنار بیاییم، در مواقع سخت شجاع‌تر می‌شویم. ما شخصیت خود را شکل می دهیم و رشد خود را بر اساس خانواده خود توسعه می دهیم. من به خاطر خانواده ام از نظر روحی و جسمی قوی هستم. ما در نهایت می توانیم تأیید کنیم که زندگی بدون خانواده یکسان نخواهد بود.

ارسال نظر