مقاله طولانی درباره Handloom و میراث هندی به زبان انگلیسی
معرفی:
بیش از 5,000 سال از شروع کار ماشین های بافندگی هند می گذرد. وداها و تصنیف های عامیانه مملو از تصاویر بافندگی هستند. چرخ های دوکی آنقدر قدرتمند هستند که به نمادی از مبارزات استقلال هند تبدیل شدند. میراث فرهنگی ناملموس هند پارچههای بافته شده است که بخشی ذاتی از تار و پود بوده و باقی میماند.
چند کلمه در مورد میراث تاریخی هندوانه هندی:
تمدن دره ایندوس از پارچه های پنبه، پشم و ابریشم استفاده می کرد. نویسنده جاناتان مارک کنویر است. با وجود اینکه باستان شناسان و مورخان هنوز اسرار حوضه هندو ساراسواتی را کشف می کنند، احتمالاً نادرست نیست که ادعا کنیم هند در بیشتر تاریخ ثبت شده تولید کننده منسوجات بوده است.
کاتالوگ موزه هنر مدرن شامل نظری از جان ایروین در مورد سنت های بافندگی دستی از دهه 1950 است. رومی ها در اوایل 200 سال قبل از میلاد از کلمه سانسکریت carbasina (از واژه سانسکریت karpasa) برای پنبه استفاده می کردند. در زمان سلطنت نرون بود که موسلین هندی زیبا و شفاف با نام هایی مانند سحابی و پارچه پارچه (بادهای بافته شده) مد شد. دقیقاً به نوع خاصی از موسلین بافته شده در بنگال.
یک سند تجاری هند و اروپایی که به نام Periplus Maris Erythraei شناخته میشود، حوزههای اصلی تولید پارچه در هند را به همان شیوهای که روزنامهنگار قرن نوزدهمی ممکن است توصیف کند، توصیف میکند و مقالات تخصصی مشابهی را به هر یک نسبت میدهد.
ما از ترجمه لاتین قرن چهارم سنت جروم از کتاب مقدس می دانیم که کیفیت رنگرزی هندی نیز در دنیای روم افسانه ای بود. گفته میشود که در این شغل گفته میشود که عقل حتی از رنگهای هندی بادوامتر است. اسامی مانند ارسی، شال، پیژامه، گینگهام، دیمیتی، دنگاری، باندانا، چینتز و خاکی نمونه ای از تأثیر منسوجات هندی بر دنیای انگلیسی زبان است.
سنتهای بزرگ هندوانهسازی:
سنت بافندگی دستی زیادی در هند وجود دارد، از کشمیر تا کانیاکوماری، از ساحل غربی تا ساحل شرقی. در این نقشه، تیم فرهنگی سمواد برخی از بهترین سنتهای بافندگی هندی را ذکر میکند. ناگفته نماند که ما فقط توانستیم عدالت را در مورد تعداد کمی از آنها ادا کنیم.
پشمینه از له، لاداخ و دره کشمیر، بافتههای کولو و کیناوری هیماچال پرادش، فولکاری از پنجاب، هاریانا و دهلی، بافتههای پانچاچولی از اوتاراکند، کوتا دوریا از راجستان، بناراسی سیلک از اوتار پرادش، بیهار، بیهار. پاتولا از گجرات، چاندری از مادیا پرادش، پایتانی از ماهاراشترا.
ابریشم چمپا از چاتیسگار، سامبالپوری ایکات از اودیشا، توسار سیلک از جارکند، جامدانی و تانگیل از بنگال غربی، مانگالگیری و ونکاتگیری از آندرا پرادش، پوچامپلی ایکات از تلانگانا، پنبه اودوپی و ابریشم میسور از کارناتاکا، گونوی کونوی، کونوی وه. ، آرانی و کانجیوارام سیلک تامیل نادو.
لپچا از سیکیم، سوالکوچی از آسام، آپاتانی از آروناچال پرادش، بافت های ناگا از ناگالند، مویرانگ فی از مانیپور، پاچرا از تریپورا، میزو پوان در میزورام و ابریشم اری از مگالایا مواردی هستند که ما موفق شدیم آنها را در این نسخه از نقشه جا دهیم. نسخه بعدی ما در حال حاضر در کار است!
جاده پیش رو برای سنت های هندوانه هندی:
بافندگی و سایر فعالیتهای وابسته، اشتغال و رونق را برای بیش از 31 هزار خانوار در طول و عرض هند فراهم میکند. بیش از 35 هزار بافنده و کارگر وابسته در صنعت غیرسازماندهی بافندگی دستی مشغول به کار هستند که 72 درصد آنها زن هستند. طبق سرشماری چهارم هندوانه هند
محصولات دستباف چیزی بیش از یک راه ساده برای حفظ و احیای سنت ها هستند. همچنین راهی برای داشتن چیزی است که دست ساز است. تجمل به طور فزاینده ای به محصولات دست ساز و ارگانیک مربوط می شود تا محصولات تولید شده در کارخانه ها. لوکس را می توان به عنوان بافندگی دستی نیز تعریف کرد. در نتیجه تلاشهای سازمانهای غیردولتی، سازمانهای دولتی و طراحان لباس، بافندگیهای هندی برای قرن بیست و یکم تطبیق داده میشوند.
نتیجه:
اگرچه تلاشهای گستردهای انجام شده است، اما ما شدیداً متقاعد شدهایم که تنها در صورتی میتوان جلوی افول بافندگیهای هندی را گرفت که جوانان هندی آنها را بپذیرند. قصد ما این نیست که بگوییم فقط دستباف ها توسط آنها پوشیده می شود. از بافندگیهای دستی میتوان برای ساخت لباس و اثاثیه منزل استفاده کرد، زیرا امیدواریم بتوانیم آنها را به زندگی خود بازگردانیم.
پاراگراف در مورد Handloom و Indian Legacy به زبان انگلیسی
پارچههای بافندگی دستی در هند به عنوان بخشی از یک سنت چند صد ساله با زیورآلات تزئین شدهاند. با وجود اینکه در هند مدل های مختلفی از لباس های زنانه وجود دارد، ساری ها و بلوزها اهمیت و اهمیت خاصی پیدا کرده اند. زنی که ساری می پوشد به وضوح به عنوان یک هندی قابل شناسایی است.
در میان زنان هندی، ساری و بلوز جایگاه ویژه ای در قلب آنها دارد. کمتر لباسی وجود دارد که بتواند با یک ساری یا بلوز سنتی هندی مطابقت داشته باشد. سابقه ای از تاریخ آن وجود ندارد. در معابد باستانی و معروف هند، انواع مختلفی از لباس ها و سبک های بافندگی یافت می شود.
تمام مناطق هند ساری های دستباف تولید می کنند. در تولید لباسهای بافندگی دستی، بیسازمانی و پراکندگی زیادی در ارتباط با روشهای سنتی، مبتنی بر طبقه و کار فشرده وجود دارد. هم ساکنان روستایی و هم علاقه مندان به هنر، همراه با توانایی های موروثی از آن حمایت می کنند.
صنعت بافندگی دستی جزء کلیدی بخش صنعتی غیرمتمرکز هند است. Handloom بزرگترین فعالیت اقتصادی سازمان نیافته در هند است. مناطق روستایی، نیمه شهری و کلان شهرها و همچنین تمام طول و عرض کشور تحت پوشش آن است.
مقاله کوتاه درباره Handloom و میراث هندی به زبان انگلیسی
در این خوشه، صنعت بافندگی دستی نقش مهمی در ایجاد توسعه اقتصادی برای فقرای روستایی دارد. افراد بیشتری برای سازمان کار می کنند. اما کمک قابل توجهی به ایجاد فرصت های شغلی و تامین معیشت برای فقرای روستایی نمی کند.
مدیریت به اهمیت بافندگی دستی پی برده و اقداماتی را برای ترویج آن انجام می دهد.
اول، درک و تحلیل فشار موجود بر معیشت بافندگان در خوشه راجاپورا-پاتالواساس. به عنوان گام دوم، یک تحلیل انتقادی باید از ساختار نهادی بخش بافندگی دستی انجام شود. این باید با تجزیه و تحلیلی در مورد اینکه چگونه خوشه بندی بر آسیب پذیری های معیشتی و ساختار نهادی صنعت بافندگی دستی تأثیر گذاشته است، دنبال شود.
در نتیجه محصولات فابیندیا و دارم، اشتغال روستایی در هند تضمین شده و پایدار است (Annapurna.M، 2006). در نتیجه، این بخش به وضوح دارای پتانسیل های زیادی است. مناطق روستایی در هند نیروی کار ماهر را فراهم می کند و به بخش بافندگی دستی مزیت نسبی می دهد. تنها چیزی که نیاز دارد توسعه مناسب است.
شکاف بین تدوین و اجرای سیاست
با تغییر شرایط اجتماعی-اقتصادی، بدتر شدن سیاستهای دولت و فراگیر شدن جهانی شدن، بافندگان دستباف با بحران معیشتی مواجه میشوند. هر زمان که اطلاعیه های دولتی در مورد رفاه بافندگان و توسعه صنعت بافندگی صورت می گیرد، همیشه بین تئوری و عمل فاصله وجود دارد.
چندین طرح دولتی برای بافندگان اعلام شده است. دولت در مورد اجرا با سؤالات اساسی مواجه است. به منظور اطمینان از آینده صنعت بافندگی دستی، چارچوب های سیاستی با تعهد به اجرا مورد نیاز است.
- مقاله در مورد هند رویای من: یک هند مترقی توسعه یافته
- انشا در مورد Swachh Bharat Abhiyan (ماموریت پاک هند)
مقاله 500 کلمه در مورد Handloom و میراث هندی به زبان انگلیسی
معرفی:
این یک صنعت کلبه است که در آن تمام خانواده در تولید پارچه های ساخته شده از الیاف طبیعی مانند پنبه، ابریشم، پشم و جوت مشغول هستند. اگر ریسندگی و رنگرزی و بافتن را خودشان انجام دهند. ماشین بافندگی ماشینی است که پارچه تولید می کند.
چوب و بامبو مواد اصلی مورد استفاده در این فرآیند هستند و برای اجرا به برق نیاز ندارند. در گذشته تمام پارچه ها به صورت دستی تولید می شدند. به این ترتیب پوشاک به گونه ای سازگار با محیط زیست تولید می شود.
تمدن دره ایندوس را با اختراع بافندگی ایندیانایی نسبت می دهند. پارچه هایی از هند به روم باستان، مصر و چین صادر می شد.
در قدیم تقریباً هر روستایی بافندگان خاص خود را داشت که تمام ملزومات پوشاک مورد نیاز روستاییان مانند سره، دوتیس و غیره را تهیه میکردند. در برخی مناطق که زمستان سرد است، مراکز پشم بافی خاصی وجود داشت. اما همه چیز دستباف و دست بافت بود.
به طور سنتی، کل فرآیند تولید پارچه متکی به خود بود. خود بافندگان یا کارگران کشاورزی، پنبه، ابریشم و پشمی را که کشاورزان، جنگلبانان و چوپانان آورده بودند، تمیز و تغییر شکل میدادند. در این فرآیند از ابزارهای کوچک و دستی استفاده می شد، از جمله چرخ ریسندگی معروف (که به چرخه نیز معروف است) که بیشتر توسط زنان انجام می شد. این نخ ریسیده شده با دست را بعداً بافندگان به صورت پارچه روی بافندگی درآوردند.
پنبه هندی در زمان حکومت بریتانیا به سرتاسر جهان صادر می شد و کشور پر از نخ های وارداتی ماشینی بود. مقامات بریتانیایی برای افزایش تقاضا برای این نخ از خشونت و زور استفاده کردند. در نتیجه، ریسندگان به طور کامل معیشت خود را از دست دادند و بافندگان دستباف مجبور بودند برای تأمین معاش خود به نخ ماشینی تکیه کنند.
زمانی که نخ از راه دور خریداری می شد، دلالان و سرمایه داران نخ ضروری می شدند. علاوه بر این، از آنجا که اکثر بافندگان فاقد اعتبار هستند، واسطه ها رواج بیشتری یافتند و در نتیجه بافندگان استقلال خود را از دست دادند و آنها به عنوان پیمانکار/کارگر مزدبگیر برای تاجران کار می کردند.
در نتیجه این عوامل، بافندگی هندی توانست تا جنگ جهانی اول دوام بیاورد، زمانی که از ماشین آلات برای تولید لباس استفاده شد و بازار هند را فرا گرفت. در طول دهه 1920، دستگاههای بافندگی قدرت معرفی شدند و کارخانهها یکپارچه شدند، که منجر به رقابت ناعادلانه شد. این امر منجر به افول بافندگی دستی شد.
جنبش سوادشی توسط مهاتما گاندی آغاز شد که ریسندگی دستی را به شکل خدی معرفی کرد که در اصل به معنای دست بافته و بافته شده است. به هر هندی اصرار می شد که از نخ خدی و چرخه استفاده کند. در نتیجه، منچستر میلز بسته شد و جنبش استقلال هند متحول شد. خدی را به جای لباس های وارداتی می پوشیدند.
از سال 1985، و به ویژه آزادسازی پس از دهه 90، بخش بافندگی دستی باید با رقابت واردات ارزان قیمت و تقلید طراحی از دستگاه بافندگی قدرت مواجه بود.
علاوه بر این، بودجه دولتی و حمایت از سیاست ها به طور چشمگیری کاهش یافته است. همچنین افزایش قابل توجهی در هزینه نخ الیاف طبیعی وجود داشته است. پارچه های طبیعی در مقایسه با الیاف مصنوعی گران تر هستند. مردم به این دلیل توان پرداخت آن را ندارند. در یکی دو دهه گذشته، دستمزد بافندگان دستباف ثابت مانده است.
بسیاری از بافندگان به دلیل پارچه های چند مخلوط ارزان قیمت و استخدام نیروی کار غیر ماهر، بافتنی را کنار می گذارند. فقر برای بسیاری تبدیل به یک وضعیت شدید شده است.
منحصر به فرد بودن پارچه های دستباف آنها را خاص می کند. البته مجموعه مهارت یک بافنده خروجی را تعیین می کند. بافتن یک پارچه توسط دو بافنده با مهارت های مشابه از هر نظر یکسان نخواهد بود. خلق و خوی بافنده در پارچه منعکس می شود - وقتی عصبانی است، پارچه تنگ می شود، در حالی که وقتی ناراحت است، گشاد می شود. در نتیجه، هر قطعه منحصر به فرد است.
بسته به منطقه ای از کشور، می توان 20 تا 30 نوع مختلف بافندگی را در همان منطقه از هند پیدا کرد. طیف گستردهای از پارچهها مانند پارچههای ساده ساده، نقوش قبیلهای، طرحهای هندسی، و هنر استادانهای روی موسلین ارائه میشود. کار کردن با استادان صنعتگر ما بسیار لذت بخش بوده است. این تنها کشوری در جهان است که دارای چنین طیف متنوعی از هنرهای غنی نساجی است.
هر ساری بافته شده به اندازه یک نقاشی یا عکس منحصر به فرد است. مرگ یک دستباف شبیه به این است که بگوییم عکاسی، نقاشی، مدلسازی گل رس و طراحی گرافیک به دلیل چاپگرهای سه بعدی از بین خواهند رفت.
مقاله 400 کلمه در مورد Handloom و میراث هندی به زبان انگلیسی
معرفی:
این یک صنعت کلبه است که در آن تمام خانواده در تولید پارچه های ساخته شده از الیاف طبیعی مانند پنبه، ابریشم، پشم و جوت مشغول هستند. بسته به سطح مهارتی که دارند، ممکن است نخ را خودشان بچرخند، رنگ کنند و ببافند. از این دستگاه ها علاوه بر دستباف برای تولید پارچه نیز استفاده می شود.
برای این ابزار از چوب و گاهی بامبو استفاده می شود و انرژی آنها از برق تامین می شود. بسیاری از فرآیند تولید پارچه در قدیم به صورت دستی انجام می شد. لباس را می توان بدون آسیب رساندن به محیط زیست از این طریق تولید کرد.
تاریخچه Handloom - روزهای اولیه:
تمدن دره سند اختراع بافندگی هندی است. پارچه هایی از هند به روم باستان، مصر و چین صادر می شد.
اهالی روستا در گذشته بافندگان خود را داشتند که تمام لباس های مورد نیاز خود را از قبیل سره، دوتیس و ... درست می کردند. در برخی مناطق که در فصل زمستان سرد هستند مراکز پشم بافی وجود دارد. پارچه های دستباف و دستباف هر دو استفاده می شد.
تولید پارچه به طور سنتی یک فرآیند کاملاً خودکفا بود. پنبه، ابریشم و پشم جمعآوری شده از کشاورزان، جنگلبانان، چوپانها و جنگلبانان توسط خود بافندگان یا جوامع کارگری کشاورزی تمیز و دگرگون میشوند. زنان از سازهای کوچک و دستی استفاده می کردند، از جمله چرخ ریسندگی معروف (که به آن چرخه نیز می گویند). بافندگان بعداً از این نخ ریسیده شده روی دستباف پارچه می ساختند.
زوال بافندگی:
در دوره بریتانیا، هند سیل نخ های وارداتی و پنبه ماشینی را دریافت کرد. دولت بریتانیا با خشونت و اجبار تلاش کرد مردم را به مصرف این نخ وادار کند. به طور خلاصه، ریسندگان امرار معاش خود را از دست دادند و بافندگان دستباف مجبور بودند برای امرار معاش خود به نخ ماشینی وابسته باشند.
زمانی که نخ باید از راه دور خریداری می شد، یک فروشنده نخ و تامین کننده مالی ضروری می شد. با کاهش اعتبار بافندگی، صنعت بافندگی به طور فزاینده ای به واسطه ها وابسته شد. بنابراین، اکثر بافندگان استقلال خود را از دست دادند و مجبور شدند برای تاجران بر اساس قرارداد/دستمزد کار کنند.
با وجود این، بازار بافندگی هندی تا زمان ظهور جنگ جهانی اول که بازار پر از لباسهای ماشینی وارداتی شد، زنده ماند. در دهه 1920، ماشین های بافندگی برقی معرفی شدند، آسیاب ها یکپارچه شدند و هزینه نخ افزایش یافت و باعث کاهش بافندگی های دستی شد.
احیای بافندگی:
جنبش سوادشی توسط مهاتما گاندی آغاز شد که ریسندگی دستی را به شکل خدی معرفی کرد که در اصل به معنای دست بافته و بافته شده است. به هر هندی اصرار می شد که از نخ خدی و چرخه استفاده کند. در نتیجه، منچستر میلز بسته شد و جنبش استقلال هند متحول شد. خدی را به جای لباس های وارداتی می پوشیدند.
دستباف ها بی انتها هستند:
منحصر به فرد بودن پارچه های دستباف آنها را خاص می کند. البته مجموعه مهارت یک بافنده خروجی را تعیین می کند. تولید یک پارچه برای دو بافنده با مهارت های مشابه غیرممکن است زیرا از یک یا چند جهت با هم تفاوت دارند. هر پارچه منعکس کننده حال و هوای بافنده است – زمانی که او عصبانی است، پارچه تنگ است، در حالی که وقتی غمگین است، پارچه گشاد است. بنابراین قطعات در نوع خود منحصر به فرد هستند.
بسته به منطقه ای از کشور، می توان 20 تا 30 نوع مختلف بافندگی را در همان منطقه از هند پیدا کرد. طیف گستردهای از پارچهها مانند پارچههای ساده ساده، نقوش قبیلهای، طرحهای هندسی، و هنر استادانه روی موسلین موجود است. صنعتگران چیره دست بافندگان ما هستند. هنر غنی نساجی چین امروز در جهان بی نظیر است.
هر ساری بافته شده به اندازه یک نقاشی یا عکس منحصر به فرد است. گفتن اینکه بافندگی دستی باید به دلیل زمان بر بودن و پرزحمت بودنش در مقایسه با ماشین بافندگی قدرتی از بین برود، مانند این است که بگوییم نقاشی، عکاسی و مدل سازی گل رس به دلیل چاپگرهای سه بعدی و طرح های گرافیکی سه بعدی منسوخ می شوند.
برای نجات این سنت جاودانه از Handloom حمایت کنید! ما سعی می کنیم به سهم خود عمل کنیم. شما هم می توانید این کار را انجام دهید - ساری های دستباف را به صورت آنلاین بخرید.