نقل قول های انشا سرگرمی من برای دانش آموزان

عکس نویسنده
نوشته شده توسط guidetoexam

معرفی:

نقل قول های انشا سرگرمی من

سرگرمی یا سرگرمی فعالیتی است که برای اوقات فراغت یا فراغت مناسب است. آرامش و لذت را دنبال می کند. این شغل اصلی یک مرد نیست. برای مرد شادی و رضایت به ارمغان می آورد. سرگرمی به ما کمک می کند اوقات فراغت خود را با شادی سپری کنیم. ذهن آدم مثل کارگاه شیطان است وقتی کاری ندارد.

او ممکن است منفی فکر کند، اما سرگرمی اش او را از فکر و عمل شیطانی نجات می دهد. این به زندگی کسل کننده او شادی می بخشد. سرگرمی های ما خلاقیت ما را تقویت می کند، ذهن ما را تازه می کند و به ما کمک می کند تا مهارت هایمان را توسعه دهیم. آنها منبع تفریح ​​و سرگرمی افراد بازنشسته هستند.

انشا نقل قول های خانه من برای دانش آموزان

Hobby همچنین اطلاعاتی را ارائه می دهد و به ما در حل مشکلات کمک می کند. اگر سرگرمی نداشته باشیم، نمی‌توانیم زندگی شادی داشته باشیم، زیرا باعث می‌شود فرد فعال، مشغول و باهوش باشد. اگر انسان همیشه کار حرفه ای خود را انجام دهد، تبدیل به یک ماشین می شود. به درستی گفته شده است:

همه کارها و هیچ بازی، جک را به پسری کسل تبدیل می کند

سرگرمی های زیادی مانند باغبانی، کتابخوانی، جمع آوری تمبر، جمع آوری سکه، تماشای پرنده، نقاشی نقاشی، ماهیگیری، شنا و عکاسی و غیره وجود دارد. سرگرمی مورد علاقه من کتابخوانی است. به نظر من این لذت بخش ترین سرگرمی در جهان است.

اطلاعات و آرامش را فراهم می کند و به ما کمک می کند اوقات فراغت خود را با شادی سپری کنیم. فردی که این سرگرمی را اتخاذ می کند به دوستان نیاز ندارد زیرا کتاب بهترین دوستان ما هستند. من از کودکی این سرگرمی را داشتم. در سال های اول زندگی، خواندن کتاب های داستان رنگارنگ را دوست داشتم. از آن زمان مجموعه گسترده ای از کتاب های داستان داشتم.

"قوانین می میرند، اما کتاب ها هرگز"

با گذشت زمان، خواندن آن کتاب ها را متوقف کردم. الان همه نوع کتاب اعم از کتاب های تاریخی، اسلامی، علمی تخیلی و فناوری را می خوانم. رمان، نمایشنامه و کتاب های مذهبی را هم دوست دارم. کتاب های شعر مورد علاقه من هستند. کتاب های سفر ما را به جهان های دور می برد. من کتاب های زیادی در تمام موضوعات دارم. کتاب های ادبی ما را سرگرم می کنند، اطلاع رسانی می کنند و راهنمایی می کنند. ادبیات اردو دیوانگی من است. خیلی مرا سرگرم می کند.

"کتاب هدیه ای است که می توانید بارها و بارها باز کنید"

من همه کتاب هایم را دوست دارم. هر وقت تنها هستم یا کاری ندارم، کتابی را بیرون می آورم و می خوانم. به این ترتیب اوقات فراغت من به شادی می گذرد. این من را شاد و فعال و سرحال می کند. زندگی ما زمانی لذت بخش تر می شود که سرگرمی هایی داشته باشیم.

«ما خودمان را در کتاب‌ها گم می‌کنیم و خودمان را هم آنجا می‌یابیم».

نقل قول های انشا سرگرمی من

  • من این کار را برای امرار معاش انجام دادم و از آن حرفه ای ساختم، اما اکنون آن را تا حدودی به یک سرگرمی تبدیل کرده ام. دیک تریکل
  • ما 10 سال است که این کار را انجام می‌دهیم و این یک سرگرمی بیشتر از یک شغل بوده است. جان کمبل
  • من همیشه با نویسندگی به عنوان یک حرفه برخورد می کردم، نه به عنوان یک سرگرمی. اگر به خودت ایمان نداشته باشی، هیچ کس دیگری باور نخواهد کرد. لورل کی همیلتون
  • من برای انتخاب یک سرگرمی جدید وارد این کار نشدم. من نمی خواهم فقط یک گلف باز باشم. من می خواهم بهترین باشم. گابریل ریس
  • کیک آفتاب فقط یک سرگرمی سرگرم کننده است. این در مورد آن است. کریست نووسلیچ
  • رفتن به مدرسه مهم است. نه لزوما برای ادامه تحصیل، بلکه بیشتر شبیه یک سرگرمی است. مندی مور
  • ورزش کردن بزرگترین سرگرمی من است. ساعت ذن من است. من فقط منطقه بندی کردم زک افرون
  • حفظ سنت به یک سرگرمی خوب مانند جمع آوری تمبر تبدیل شده است. میسون کولی
  • آواز خواندن من سرگرمی من است. من و برادرم هستیم ما فقط از نوشتن موسیقی لذت می بریم. تارین منینگ
  • من مرد بسیار خوش شانسی هستم. من زندگی ام را با سرگرمی به عنوان حرفه ام می گذرانم. جیم سالیوان
  • کیت سرگرمی خماری ناروشن خریده شده در فروشگاه من از Take Back Sunday
  • موسیقی یک سرگرمی است، زیرا من از آن پول در نمی‌آورم، اما به همان اندازه که در بازیگری‌ام اعتقاد دارم، به آن اعتقاد دارم. رودخانه فینیکس
  • من 42 سال است که نویسنده هستم و بله، این یک کار تمام وقت برای من است. یک سرگرمی نیست، بلکه یک کار جدی است. دونالد مک کی
  • در حالی که در ابتدا این نمایش ها را اجرا می کردم، دستمزد نمی گرفتم. بیشتر به عنوان یک سرگرمی به آن فکر می کردم. سپس متوجه شدم که بسیاری از این افراد چقدر کاری را که انجام می دادند جدی می گرفتند. تام برنگر
  • سرگرمی ها از هر نوعی کسل کننده هستند به جز افرادی که سرگرمی مشابهی دارند. این در مورد دین نیز صدق می کند، اگرچه من را در چاپ نخواهید یافت. دیو بری
  • من یک هوی پرتاب می کنم یک ماسی. با من مهمونی من داغ ترین بدن ها را به عنوان یک سرگرمی جمع آوری می کنم. TI
  • من می توانم با گوش پیانو و مقداری گیتار بزنم. اما من به هیچ کدام از سازها مسلط نیستم. من این کار را برای سرگرمی و به عنوان یک سرگرمی انجام می دهم. اشلی تیسدیل
  • اما، مسلماً، افراد متکی به مردم عادی هستند که به سادگی موسیقی شما را دوست دارند، که ممکن است برای آنها سرگرمی نباشید اما از حضور در کنسرت لذت ببرید. کلیف ریچارد

ارسال نظر